در مورد فیلم جولی و جولیا که در مطلب قبل نوشتم نکتهای بود که فراموش کردم در موردش توضیح بدم. جولیا همان خانم بلاگر که یک پای داستان فیلم بود دچار ADD بود. ADD مخفف Attention Deficit Disorder است که به معنی کمبود توجه میباشد. کمبود توجه یک اختلال روانی است که ممکن است خیلی از افراد دچار آن باشند. افرادی که دچار ADD هستند معمولا دو دسته هستند. دسته اول دچار بیتوجهی شدید هستند و دسته دوم دچار فراتمرکز. درباره اختلال فراتمرکز قبلا در این مطلب توضیح داده بودم که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
افرادی که دچار بیتوجهی حاد هستند معمولا این نشانهها را دارند:
- معمولا به جزییات کارها بیتوجه هستند
- تمرکز روی یک کار برایشان بسیار مشکل است
- در هنگام صحبت به نظر گوش نمیکنند
- نمیتوانند یک کار را کامل انجام دهند
- وسایلشان را زیاد گم میکنند
- کارهای روزانه را فراموش میکنند
جولیا در این فیلم از همین دسته بود و بزرگترین مشکلش این بود که هرگز نمیتوانست روی یک کار تمرکز کند و کاری را خاتمه دهد. به همین دلیل یک بار تصمیم میگیره که بلاگی راه بیاندازه و برای آن یک زمان خاتمه تعیین میکنه. به همین دلیل تصمیم میگیره تمام دستورپختهای کتاب جولی را در طول یکسال امتحان کند و دربارهاش بنوسید. همین نوع نگاه به نقطه ضعف باعث میشه که مسیر زندگی جولیا تغییر کنه و او بهعنوان یک نویسنده شناخته بشه و به شهرت برسه. (یادآوری میکنم که داستان فیلم واقعی بود و البته نوع نگاه او به نقطه ضعفش آگاهانه نبوده، بلکه رفتار ناخودآگاه بوده.)
مسئلهای که میخواستم بهش برسم این بود که همه ما نقاط ضعفی داریم. هیچ آدمی در هیچکجای دنیا وجود نداره که کامل باشه. از طرفی نقاط ضعف معمولا در ما از بین نمیروند بلکه به دلایل فیزیکی (و البته علمی ثابت شده) واکنش ما نسبت به نقاط ضعف در طول عمرمان تغییر میکند. (در مطلبی جدا در این مورد مینویسم.) اما بجای تلاش نافرجام برای از بین بردن نقاط ضعف، باید آنها را مدیریت کرد. باید نقاط ضعف را در جهتی استفاده کرد که در مسیر اهداف و در خدمت رسیدن به اهداف قرار گیرند. مثلا ممکن است شما پرخاشگر باشید که یک نقطه ضعف میتواند باشد و در عین حال میتوان به این فکر کرد که چطور میتوان بهترین استفاده را از این نقطه ضعف کرد. نباید در طول زندگی انرژیمان را صرف از بین بردن نقاط ضعف کنیم. این نقاط قوت ماست که ما را به جلو میبرد نه از بین بردن نقاط ضعف. گفتن این حرف سادهاست و اجرایش بسیار سخت. جولیا میتوانست تا آخر عمر کارهای نیمه تمام داشته باشد اما یکبار خود را برای اتمام کاری مقید کرد و همون یکبار برای کل زندگی او کافی بود.
سلام صبح بخير آقاي مهراني
آخ گفتي ! منم دچار همينم واقعا نمي دونم باهاش چي كار كنم .
خيلي سخته
بهر حال ممنون از مطلب هاي مفيدتون
امیر این دو تا پست عالي بود
مخصوصا اين يکي
🙂
@علی نعمتی شهاب ممنون علی عزیز 🙂
چند وقت هست که مشغول شناسایی دقیقا همین مرض در خودم بودم، من حتی موقع فیلم دیدن که یکی از فعالیتهای مورد علاقه ام هم هست بدون دلیل مشغول فعالیت دیگری (مثلا خوندن خبر) میشوم و به نظر من نکته عجیبش و تفاوت عمده ی این مرض (http://en.wikipedia.org/wiki/ADHD_predominantly_inattentive) با پرت شدن حواس معمولی (http://en.wikipedia.org/wiki/Distraction) این هست که کسی که این مریضی رو نداره وسط یک فعالیتی که مورد علاقه اش هست حواسش پرت نمیشه، شاید ندونی چه کمک بزرگی به من کردی ازت ممنونم
@local خوشحالم که مفید بوده.
سلام
با اجازه به شما لینک دادم ولی در وبلاگ جدیدم.پ
ممنون از نوشته های همیشه خوبتون.
@پانته آ ممنون
با سلام
بلاگ جالبی دارید من از وقتی با بلاگ شما آشنا شدم
هر دفعه که ÷شت اینرنت می آیم
سری به نوشته های شما می زنم
مطلب بلا برایم جالب بود البته داستان را دفعه قبل خواندم
من دوباره به فکر انداخت
از شما متشکرم
بیش از این نمی خواهم توضیح بدهم