
Photo Credit: MARTIN SCHOELLER FOR TIME
لطفا کمی تامل کنید! در سن 26 سالگی جزو ثروتمندهای دنیا باشی، نیمی از جمعیت دنیا را بهعنوان مشتری داشته باشی و چهره سال 2010 از نگاه مجله TIME هم بشوی. بیشتر از این نیازی به توضیح هست؟
به نظرم زاکربرگ نمونه یک رویای به حقیقت پیوسته است برای تمام جوانان دنیا که موفقیت از طریق کسب و کار اینترنتی را در ذهن خود هر روز مرور میکنند. موفقیت کسب و کارها و موفقیت آدمها وابستگی به شدت زیادی با محل زندگی جغرافیایی آنها دارد. مثلا همین آقای زاکربرگ اگر در ایران متولد شده بود هرگز زاکربرگ فعلی نشده بود یا اگر میشد در سن 26 سالگی به این نقطه نمیرسید. نمیدونم فیلم Social Network را دیدهاید یا نه؟ اما یک نکته بسیار بسیار بسیار مهم در این فیلم وجود داره که من میبینم خیلی از کسانی که قصد راه اندازی کسب و کار جدید را دارند از آن غافل هستند. البته که این فیلم بر اساس یک رمان ساخته شده و شاید با واقعیت کمی تفاوت داشته باشه، اما مسئله مهم اینه که فیسبوک بهعنوان کسب و کار متولد نشد. ریشه فیسبوک در رفتارهای اجتماعی دانشجویان هاروارد بوده. در اینکه چطور یک مهمانی دانشجویی راه بیاندازی و چطور به دختر مورد علاقهات برسی. ماجرا خیلی فراتر از تکنولوژی و برنامه نویسی و الگوریتمهاست. این نکتهای است که میگم اگر زاکربرگ در ایران بود هرگز آدم فعلی نمیشد. چون اینجا اصولا چنین ارتباطهایی تعریف نشده است.
در مورد بسیاری از سرویسهای موفق اینترنتی که وجهه جهانی پیدا کردهاند نیازی بیرون از اینترنت وجود داشته است و این نکتهای است که اگر قصد راه اندازی کسب و کار اینترنتی را دارید باید به آن توجه کنید. به همین دلیل است که صرف کپی کردن و ساختن یک سرویس ایرانی بر اساس آنچه در بیرون از ایران شکل گرفته موفق نخواهد بود. الگوهای رفتاری، فرهنگی و اصولن نیازهای ما متفاوت از دیگر کشورهاست. والبته در بسیاری از کشورها مرزهای تبادل اطلاعاتی باز است و به دلیل رواج زبان انگلیسی آدمها فرای مرزها میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند که این شرایط هم برای عموم در کشور ما مهیا نیست.
خلاصه اینکه اگر قراره اینجا کاری کنیم، باید شرایط محیطی، اجتماعی و جغرافیایی را در نظر بگیریم. صرف کپی کردن آن الگوها جواب نخواهد داد.
به نظر من یکی از دلایل موفقیت فیس بوک و مارک زوکربرگ از اون وقفه و مشکلاتی که توی شبکه های اجتماعی بوجود اومده بود نهایت استفاده کرد ، یکی از دلایل موفقیت خیلی از تجارت ها در جهان – به غیر ایران – استفاده از موقعیت ها و خلاء هایی که است که در برخی زمان ها بوجود میاد
اگر به سایر کارآفرینان نگاه کنی میبینی همه در دهه ی اول سی سالگی به موفقیت دست پیدا کردن ، فیس بوک از نزول سایر شبکه های اجتماعی و عدم توسعه ی اونها نهایت استفاده را کرد
در مورد قسمت دوم هم تفکر بین المللی هست که چنین تفکری حتی با دانستن زبان انگلیسی هم صورت نمیپذیره این را در خیلی سایت های ایرانی میشه مشاهده کرد
ایرانی ها همیشه در حال فارسی کردن سرویس ها هستند در حالیکه سرویس یک فرهنگ و سواد نیست که فارسی بشه
الان هم اگر خیلی از موسسان را ببینی زیاد به موقعیت جغرافیایی و محیطی توجهی ندارن و مثلا مثل مت موسس وردپرس در شهری هست و ادامه ی کارش را منوط به سفر کرده
به نظر من اون فرهنگ و تفکر هست که باید بسط و گسترش پیدا کنه و اینکه اون موسس بدونه الان مثلا فلان کشور یا فلان منطقه نیاز به چه سرویسی دارند
@پرهام ببین نکته به نظر من اینجاست که ما میشینیم فکر میکنیم که چه سرویسی راه بندازیم که پول دربیاریم اما راجع به وردپرس یا فیسبوک یا خیلی از سرویسهای دیگه یک نیاز احساس شده و بر اساس اون یک سرویس شکل گرفته. من فکر نمیکنم که مثلا زاکربرگ نشسته باشه و به این موضوع فکر کرده باشه که آدمهای یه جای دیگه تو دنیا به چی احتیاج دارن. اینکه توییتر، فیسبوک یا دیگر سرویسها در کشورهای دیگه کارکرد متفاوتی از ایران داره به نظرم دلیلش اینه که در حال حاضر این کشورها از نظر فرهنگی و اجتماعی باز هستند و به هم متصل زبان هم عامل مهمیه این وسط. ما کلا از دنیا قطع هستیم و تفاوتهای زیادی با کشورهای دیگه داریم. نمونه همین وضعیت رو تو چین و ژاپن هم تاحدی میشه دید.
با این جمله “ایرانی ها همیشه در حال فارسی کردن سرویس ها هستند در حالیکه سرویس یک فرهنگ و سواد نیست که فارسی بشه” به شدت موافقم.
@امیر مهرانی
دقیقا ، این چرخه ی راه اندازی سرویس توی ایران برعکس هست ، به قول معروف اول مناره را می دزدیم بعد چاه را میکنیم ، اول به درآمد فکر میکنیم بعد به اینکه سرویس جواب بده یا نه ، مثلا تو فکر این هستیم که زود تبلیغات بیاد و پول زیادی کسب کنیم در حالیکه این چرخه را برای فیس بوک حدود 2 سال طول کشید تا اولین هزینه ها برگشت ؛ این نشون میده ایرانی ها تحمل بی پولی و سختی برای راه اندازی سرویس ندارند تا حالا که اینجوری بوده !
البته به نظر من نمیشه گفت از دنیا قطع هستیم خود افراد با بهونه های مختلف مثل سرعت و غیره خودشون را از دنیا قطع کردن ؛ اینها همگی بستگی به فرد داره !
در مورد زبان هم فکر نمیکنم زیاد مسئله ی پیچیده ای باشه نهایتش استخدام 1-2 نفر برای انگلیسی هست ، ولی خب بازم بعدش برمیگرده به اینکه دنیا به چی نیاز داره
اصلا نیاز نیست اینقدر بلند فکر کنیم همین شرایط توی خود ایران هم حاکم هست ، سرویس های اطلاع رسانی و خیلی سرویس های دیگه واقعا توی ایران وجود نداره ، یک سرویس از ایران شروع بشه بعد کشورهای خاورمیانه و کم کم بسط و گسترش پیدا کنه مشابه یک سایت عربی بود که راه اندازی شد و بعد یاهو ازش حمایت کرد ، ممکنه ایران روابط نداشته باشه ولی از کشورهای اطراف مثل امارات و غیره میشه استفاده کرد
@پرهام
خوب پرهام جان … جو ناامن و رادیکالی اینترنت ایران باعث بروز همچین واکنش هایی میشه … اون طرفی که وب سایت ایچاد میکنه نمی دونه که فردا چه بلایی سرش میاد … شاید ریختن سرش و گرفتنش یا هزار جور مسئله دیگه ….
ولی در حال باید قبول کنیم که حاضر به ریسک نیستیم یا بهتر بگم اصلا ایده های خوبی نداریم …
من خودم شخصا کسی رو میشناسم که یک شبکه اجتماعی ایجاد کرده بود در ایران و شبکه بزرگی هم داشت میشد
هر کس که میدید میگفت واو! این نمیتونه کار یه ایرانی باشه…
اما تا دیدن سایتش داره واقعا بزرگ میشه سایت رو فیلتر کردن و خود شخص صاحب سایت رو هم براش زندان بریدن به جرم گسترش فساد!
این جمله رو مثل خیلی ها رو هوا نمیگم و به باور قلبی رسیدم که: “واقعا ایران جای این کارا نیست….”
درسته كه شرايط برابر نيست اما يه مسئله هست :اسمان در تمام جهان آبي رنگ است.
شايد فرصت شبكه اجتماعي نباشد اما هزاران فرصت بسيار بزرگ هست كه مي توان اينجا اجرا كرد اما در جارج از كشور نمي شه.
همين …. به اميد موفقيت همه دوستداران واقعي موفقيت
نمیخوام بحث رو سیاسی کنم ولی هرچند ما با سیاست کار نداشته باشیم، سیاست باما کار داره
شما میتونی به من تضمین بدی که فردا قانونی برای مبارزه با کسانی که یاهو مسنجر آنلاین میشن وضع نشه؟
حتی میتونی به من تضمین بدی که فردا قانونی برای مبارزه با کسانی که تو خیابون راه میرن وضع نشه؟
وقتی مملکت هیچ حساب کتابی نداره نمیشه برای آینده برنامه ریزی کرد.. حتی برای 1 ماه دیگه هیچکدوممون نمیدونیم که چی پیش میاد
تنها راه پیشرفت توی ایران اینه که پارتی گنده داشته باشیم..متاسفانه….
خانه از پایبست ویران است
سلام
خیلی خوشحالم از اینکه با بلاگتون آشنا شدم و از این به بعد مشتری پر و پا قرص اینجا شدم.تقریبا یه دوری تو آرشیو بلاگتون هم زدم و خوشحالم که مطالب خیلی خوبی پیدا میشه داخلش واسه خوندن.
این مطلب رو هم که خوندم با وجود تمام تفاوتهایی که بین من ایرانی و امثال آقای زاکربرگ هست بیش از پیش عاشق رشته دانشگاهی خودم(مهندسی آی تی ) شدم و امیدوار به رشد و پیشرفت هر چه بیشتر در این رشته.
واقعا به موضوع خیلی مهمی اشاره کردید. نوشته شما باعث شد من هم پستی در همین رابطه بنویسم.
سلام
واقعآ به نکته ی بسیار بسیار بسیار خارق العاده ای اشاره کردی .. خیلی خیلی زیبا بود . اینجاست که میفهمیم فرهنگمون واسه همون 5 هزارسال پیش بوده و الان کاملآ نابود شده و فرهنگ عربی جایگزینش شده !
مطالب دوستان رو خوندم ، نظراکثریت روی ناامن بودن فضای کار و یا عدم قدرت گرفتن سایتها یا فعالیتهای نوپا تو ایران هست. اونهم بدلیل قوانین موجود و سیاست گذاریهای ارگانها.
اما ، بنظرم اگر بخواهیم بحث موفقیت در ایجاد چنین فعالیتی که سودمند و سودده باشه رو بررسی کنیم چند تا نکته هست باید بهش دقت کرد.
1- ایده، ثبت و پرورش ایده و به اجرا درآوردن با حداقل امکانات ( شناخت سرویس یا کاری که با روحیات اجتماعی که در اون زندگی میکنیم هماهنگ هست و بهای اون رو میپردازن )
2- بهره گرفتن از امکانات موجود و استفاده ازهمین حداقل ها
3- شناخت کامل به قانون و نقاطی که مبهم هست.( خیلی از افراد با استفاده نقص قانون یا مواردی که خلا قانون وجود داره کارشون رو پیش میبرند )
4- تمرکز روی یک کار ، بعد از موفقیت اون کار اضافه کردن سرویسهای دیگر.
اما اگر بخواهیم مثال آقای زاکربرگ یا موسسان گوگل رو بهش دست پیدا کنیم بایست مواردی که گفتم و شاید در مطالب دوستان هم ذکر شده رو رعایت کرد.
در مورد بند 4 اکثر ما می خواهیم هیچ مشتری رو از دست ندهیم و سرویس هایی رو نام میبریم یا ارائه میدهیم که اطلاعات ما در اون مورد محدود هست و حیطه اون کار هم گسترده و در مورد خدمات و اندازه خدمات شفاف سازی نداریم و همین موجب سوءتفاهم و اختلاف یا شکست کار میشه( این مورد بهبند 3 هم تعمیم پیدا میکنه )
من میخاستم یک سایت تفریحی پرتال بزنم
دیدم اینقدر سایت تفریحی خبری زیاد شده که نگو
بیخیال شدم
الان تو فکر یک ایده جدید هستم
تو ایران اصلن نمیشه سرمایه گذاری کرد
به هیچ وجه
هنوزم ایده های جدید وجود داره …..
این که ما بگیم می خوایم مثل اونا شیم ولی اینجا اینجوریه ، بی قانونیه نمیشه ، چرته و چرت ! اولا مارکو استیو و بیل و بیخیال ، اول تو دهات و شهر و کشور یه چیزی بشیم دنیا هم بعدا . همین مارکم از دانشگاه به دنیا رسید . نیازی نیست که واقعا ایده ما جهانی و خیلی سطح بالا باشه ، اونا خیلی خاصن . با ایده های خیلی ساده و حتی غیر تخصصی آدما می تونن به جاهای خیلی بزرگی برسن اما حقیقت اینه که ما اینقد این مشکلات سیاسی و اقتصادیو بزرگ کردیم که عملا راهی جز عبور و مرور در خطوط شهر !! به ذهنمون نمیرسه . آقا اومده کامنت میده شما تضمین می کنید فردا برای راه رفتن تو خیابون منع قانونی نذارن ، واسه اینترنت فیلتر گذاشتن چی شد ؟ همه رد میشن . یه مثال می زنم دیگه خودتون حساب کار بیاد دستتون . شما که کارتون سیاسی نیست که زرتی بیان جولوتون وایسن . کارتون علم و هنر تکنولوژی و غیره هست . همینطور ورزش . عادل فردوسی پورو نگا کنید. رفت تو دل مرکز تبلیغات این آقایون داره حالشونو میگیره ، هیچ کاریشم نمی تونن بکنن . چون قشنگ با سیاست اومد جولو که مانع تراشی واسش نکنن ، حالا که زورش می رسه حرفشو هم میزنه . حالا تو برو تو خیابون واسا تا بیان بگیرنت .
وایسا ببینم پدرسوخته ! تو خیابون راه میری ؟ بدم …. البته این قهوه تلخم یه مثال دیگه هستا . مطمئن باشید واسه IT هم راهی هست ولی سخت تره . منتها ایدشو نداریم چون تخصصشو نداریم چون دنبالشم نمیریم .
وقتی از بیرون نگاه میکنیم خیلی چیزا منطقی و روتین به نظر میاد
اما وقتی وارد کار بشی تازه میفهمی کلا یه دنیای دیگست
علم کامپیوتر توی ایران یه علم جدیده و بیشتر مخاطبینش رو جوونها تشکیل میدن
توی این مملکت از جمعیت بیشتر از 2 نفر میترسن! نمونه هاشو از سال های اول بعد از انقلاب خوب یادمونه که چه قوانین خنده داری وجود داشت…
تنها راهی که میمونه برای کارهایی که در ارتباط با توده مردم هستن، باید “تمام اطلاعات” زیر نظر آقایون باشه، و با تصمیمات اونا جلو بری… تا شغلتو از دست ندی… که در اون صورت مردم رو از دست میدی
در مورد آقای فردوسی پور هم اگه زیاد حرف بزنه خدمتش میرسن…مثل خیلی های دیگه…
توی مملکتی که مدیر بلاگفا رو بخاطر یک پست از یک وبلاگ که به مذاق آقایون خوش نیومده راهی دادگاه و زندان میکنن ، دیگه جای حرفی واسه بقیه نمیمونه
نمونه های زیادی وجود داره که آقایون به کسایی که یه زمان نه چندان دور توی مملکت کاره ای بودن رو هم سرشونو زیر آب کردن
توی مملکتی که با دین مردم رو استعمار و “استحمار” میکنن احمق ها با ارزش ترن
چند نفر رو میشناسی که توی ایران با تخصصشون بالا رفته باشن؟ تخصص معنی خاصی نداره اینجا…
خیلی حرفا رو نمیشه اینجا زد…
__تا وقتی توی کارهایی که با عمده مردم تعامل داره نباشی میشه خیلی چیزها رو منطقی تلقی کرد…__
به نظر من در ایران بنا به شرایط فرهنگی و اجتماعی میشه سرمایه گذاری کرد
مگه سایت “یک پزشک” یا پرتال “نیک صالحی” یا همین “پی سی دانلود” خودمون رو خارجیا پایه گذاری کردن؟
حتمن که نباید شبکه اجتماعی راه اندازی کرد
اگه کسی واقعا” بخواد سایت خدماتی یا وبلاگ پر بازدید راه اندازی کنه و به کارش ادامه بده فقط کافیه که همت کنه و با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی خودمون مطلب منتشر کنه و کپی کاری و درج مطلب بدون منبع رو رها کنه
نمونه اش همین سایت هایی که عرض کردم.
سایت هایی که فرمودید محترم هستند، اما واقعا از هیچ لحاظی قابل مقایسه با سایتهایی مثل فیسبوک نیستند. حتی خیلی از پیج های داخل فیس بوک مخاطب های چند ده برابر این سایت ها دارند
اگر شما (با تمام احترام) سایت یک پزشک یا هر کسی که وبلاگ پر بازدید داره رو یک کسب و کار اینترنتی بزرگ و موفق درنظر میگیرید، باید بگم ما در مورد 2 تا موضوع کاملا مختلف بحث کردیم…
من نمی دونم یه جایی تو قوانین خوندم که تقریبا گفته بود تشکیل جمعیت ، دسته ، گروه ، فرقه چمیدونم قبیله ، در فضای مجازی با هدف بر هم زدن امنیت ملی جرمه ، جریمه داره از این چیزا . من با این حرف موافقم که تو ایران هر کاری که اجتماع رو در حد وسیع به هم ارتباط بده مخالفت شدید و وحشتناکی می شه ، مخصوصا بعد از اتفاقات پارسال .اما پیشرفت فقط این نیست . و کارایی مثل فیس بوک واقعا بزرگن واین جور کارا رو کلا تو چند تا کشور میشه انجام داد . فرض هم به این بگیرید که از لحاظ سیاسی مشکلی نبود این بار از لحاظ امکانات این کار تو ایران نشدنی بود .
من هم معتقدم که توی ایران انجام این کارا خیلی خیلی سخته … شاید نا زمانی که کار خیلی گسترش پیدا نکرده باشه کسی کاری نداشته باشه ولی به محض اینکه یه کار گسترش پیدا کنه هزار نفر مدعی پیدا می کنه ، اما همش ربط به سیستم سیاسی نداره ، مساله اصلی فرهنگیه ، کلا جو غالب جامعه ایران با درآمد بالای آدمها مشکل داره ، شما ببینید کلمه سودجو توی ایران بار منفی داره ، در صورتی که کدوم آدم عاقلی غیر سودجو هست؟ اگر فقط به واژه های با بار منفی توی جامعه نگاه کنید شاید متوجه خیلی چیزها بشید…
@پگاه نکته جالبی گفتید. هیچوقت به سودجو اینطوری نگاه نکرده بودم!
موفقیت یعنی استفاده از مدیریت.
مدیرت یعنی استفاده از منابع محدود برای بیشترین بهره وری
مدیریت یعنی تبدیل تهدید ها به فرصت ها.
کاری که مارک زوکربرگ انجام داد دقیقا همین بود.
جمعیت دنیا را اگر 7 میلیادر نفر در نظر بگیریم نصفش می شه حدود 3.5 میلیادر. تعداد اعضای فیس بوک فوقش اگر 500 میلیون باشه خیلی با این عدد فاصله داره تصحیح کنید.
توي كشوري مثل ايالات متحده اگر ايده نويي داشته باشي مي تواني بارور كني و حتي با اون امرار معاش كني هستند كساني كه با بازي كن بودن بازي كامپيوتري معروش و امرار معاش مي كنند حتي من پسر نوجواني رو ديدم كه بسته هاي نرم افزاري درست مي كرد و اونا رو مي فروخت و از اين راه به ثروت زيادي رسيده بود. تا زماني كه قانون كپي رايت و مسائل جهاني شدن رو رعايت نكنيم مي تونيم به اين مسئله تو ايران اميد وار باشيم. چه هستند ايده هاي نويي كه تو ايم كشور به دست فراموشي سپرده مي شن.
آقای مهرانی نظر شما چیه که شخص در زمان راه اندازی یک سرویس هدف اصلیش کمک به مردم باشه و بعد از اون هدفی مثل ثروت رو مد نظر قرار بده؟
به نظر من افرادی مثل بیل گیتس که جزو ثروتمندترین های جهان هستند هدف شون ثروتمند شدن هم بوده اونم خیلی ثروت نه یکم! چون همونطور که خودتون میدونید مگه امکان داره آدم هدفش ثروت نباشه و به همچین جایگاهی برسه؟! فیلم Social Network هم به نظر من از این نظر خلاف واقعیت عمل کرده چون زاکربرگ رو طوری نشون میده که اصلا به پول علاقه ای نداره ولی اگر به پول علاقه نداشت مثلا میشد یکی از همین دانشمندهای کامپیوتر که به دنبال خدمت به مردم و پیشرفت علم هستن و پولشون هم خیلی نیست.
به هر حال همونطور که خودتون میدونید این یکی از قوانین این جهانه: انسانی فردا به دستاوردی میرسد که امروز رویایی در سر داشته باشد.
من كه هر وقت دقت كردم ، ديدم ما (من و اغلب اطرافيانم) اصرار عجيبي به ايده پردازي تو زمينههايي داريم كه به يه شكلي ممنوعيتي توي ايجاد و رشدش وجود داره ، به نظرم اين گرايش رو بايد كنترل كنيم
من فیلم را چند روز پیش دیدم ، البته فیلم همه واقعیتها را نمیگه منجمله اهداف جاسوسی و سیاسی که پشت پرده بوده لینک زیر را حتما ببینید مربوط به وبلاگ سعیدمستغاثی است که برنامه راز آرماگدون را ساخته، تحلیلی راجب به فیلم Social Network داده که خیلی جالب و خواندنی است :
http://smostaghaci.persianblog.ir/post/440/
@مهندس دنی من البته با این آقا و مطلبش خیلی موافق نیستم. من نمیفهمم چرا بهجای نفی این ابزارها ما ازشون بهرهبرداری که میخوایم رو نمیکنیم. اگر این ابزار جاسوسی برای فهمیدن رفتار جوانان مسلمان هست چرا ما برای فهیدن رفتار غربیها و تاثیرگذاری روی اونها از این ابزار استفاده نمیکنیم؟
فقط میشینیم اینجا تحلیل میکنیم که آاای ابزار جاسوسی راه انداختن… اگر اونها روانشاسان قوی دارند که میتونند بر اساس فعالیتهای در شبکههای اجتماعی تحلیلهای مختلفی کنند، چرا ما خودمون سادهترین اتفاقها رو تو جامعه خودمون هم نمیفهمیم. با احترام به شما و نویسنده اون مطلب، اما من با اینجور حرفها کنار نمیام. میشه تا آخر عمر دنبال دشمن بود و در توهم توطئه زندگی کرد.
@امیر مهرانی
من هم مخالف بهره برداری درست نیستم ، اتفاقا ملت ما ملت بیداری است و نسبت به کوچکترین مسایل هم واکنش نشان میده. منتها نتیجه این واکنش ها را باید درست تفسیر کرد ، وقتی جمعیت دهها میلیونی در بیست و دوم بهمن میاد بیرون، بقیه که نیامدن بیرون باید بفهمند که نظام مشروعیت دارد ، حالا اون کسی که سبز است و این جور چیزها در درکش نسبت به واقعیات جامعه مشکل دارد.
32 سال است که برای ایران توطئه میکنند ، وقتی حضرت امام از هواپیما پیاده شد همراه با ایشان توطئه هم پیاده شد. هنوز هم با همه توانشان مشغولند. آیا توهم است ؟
من خودم فیلم تشکر نماینده صهیونیستی از زاکربرگ را دیدم ، پس این یک واقعیت است ،آیا میتوانم منکر آن بشوم ؟
آیا میتوانم بگویم که من بااین چیزها کنار نمیام ؟
@مهندس دنی در هر صورت شما نظر خودت رو گفتی من هم نظر خودم رو گفتم. من در اینجا درباره شغل و کسب و کار مینویسم و بههیچ عنوان نه به جناح خاصی علاقهمندم و نه به مباحث سیاسی. به همین دلیل با اینکه میشه این بحث رو ادامه داد، اما من این کار رو نمیکنم و از شما هم خواهش میکنم که در این بلاگ نظراتتون در محدوده موضوع مطالب باشه و گرایش سیاسی نداشته باشه. ممنون.
حق با شماست ، این مطلب سیاسی نیست . به عنوان حسن ختام عرض کنم که بررسی سیاسی این سایت میتواند ما را در درک بهتر نسبت به فضاهای کسب و کار که در پس پرده آن سیاست و نظام سلطه اطلاعاتی وجود دارد بسیار یاری کند. این بهره برداری درست است.
سایت بسیار خوبی دارید ، من را از بینندگان همیشگی این سایت بدانید.
سلام مطلب مفيدي بود مرسي
من با اجازتون آن را در وبلاگ “چگونه از اينترنت پول بسازم؟” با ذكر منبع درج كرده ام.
علاوه بر آن مطالب ديگري تحت عنوان “خطرات، تلهها و باورهاي اشتباه در کسب درآمد از اینترنت” و “جمع بندي چند نمونه از كسب و كارهاي اينترنتي فوق العاده” آمده است كه ميتواند با اين موضوع مرتبط باشد
سلام
نکته ای که باید توجه کنیم اینه که آقای زوکربرگ یهودی هستن و یهودیها چون قوم هستن و تعدادشون خیلی کمه ؛ هوای همدیگر را خیلی دارن ؛ بر خلاف ما ایرانی ها که هر کدوممون به جایی میرسیم ؛ چشم دیدن بقیه را نداریم ؛ اونها وظیفه دینی شون میدونن که از برادراشون حمایت کنن ؛ شما فکر کن اگر شبکه های خبری آمریکا صفحه فیس بوک به بینندگانش معرفی نمیکردن ؛ الان به اینجا که هست میرسید !
خدمت دوستانی هم که الان میان داد و بیداد میکنن عرض کنم که یهودی بودن با صهیونیست بودن فرق میکنه ؛ همانطور که ما در ایران یهودی داریم و در کنارشون زندگی میکنیم ؛ اما صهیونیست را قبول نداریم .
توی ایران شاید بشود شبکه ی اجتماعی اکبر جوجه راه انداخت