دنیای پس از تحریم‌های ما

تحریم‌ها هنوز برداشته نشده است و 23 تیرماه روزی است که در تقویم به‌عنوان یک روز ویژه در تاریخ مذاکرات سیاسی دنیا ثبت می‌شود. اما در حالی که چنین اتفاق بزرگی رخ داده است سوال‌های زیادی در مورد دنیای پسا تحریم هم مطرح می‌شود. کارشناسان بر روی تاثیر اقتصادی برداشته شدن تحریم‌ها تحلیل‌هایشان را ارائه می‌دهند و بازار داد و ستد مترصد باز شدن درهاست.  در همین‌باره به‌نظرم می‌رسد دنیای بعد از تحریم برای ما کم‌کم دنیایی متفاوت خواهد شد. دنیایی که ادبیاتی تازه با خود به همراه خواهد آورد. ادبیاتی که شاید برای ما آنقدر نو باشد که برای زندگی با آن نیاز به تمرین داشته باشیم. برای کشوری که سال‌ها ارتباط و تعامل را با دنیای بین‌الملل فراموش کرده باید نکاتی را در نظر گرفت:

تغییر تفکر تحریم

ما کشوری هستیم که تحریم‌ را هم در ارتباطات خارجی و هم در روابط داخلی تجربه کرده‌ایم. یک زمانی بود که ویدئو تحریم ما بود و بعد راه‌های دور زدن آن را پیدا کردیم. بعد تحریم شد ماهواره و اینترنت و راه‌های دور زدن آن‌ها را هم یاد گرفتیم. از سالیان قبل نمی‌توانستیم هواپیما بخریم و قطعات یدکی تامین کنیم راه‌های زیادی برای تامین قطعات و تعمیرات پیدا کردیم. بعد که تحریم‌های هسته‌ای اضافه شد و ما فهمیدیم چطور ارز جابجا کنیم و کماکان معامله کنیم. برای همه‌ی تحریم‌ها از ویدئو تا تحریم انجام معاملات بین‌الملل ما هزینه‌های زیادی پرداخت کرده‌ایم و هرچیزی را به چند برابر ارزش واقعی‌اش به‌دست آورده‌ایم.

در تمام این سال‌ها یاد گرفته‌ایم که تحریم شویم و راه‌حل پیدا کنیم. حتی در تعاملات داخلی‌مان این موضوع به‌چشم می‌آید. ما یاد گرفتیم قانون‌هایی که وضع می‌شود را به خوبی دور بزنیم و راه‌حلی جایگزین پیدا کنیم. آنچه که مذاکرات به ما یاد می‌دهد این است که مسائل سختی در زندگی و در مناسبات کاری و تجاری وجود دارد که باید حل شوند و راه‌حل این مسائل گفتگو است و نه محدود کردن و دور زدن. همین تفکر نه ویدئوها را از خانه‌ها جمع کرد، نه دیش‌های ماهواره را از روی پشت‌بام‌ها پایین آورد و نه کسی را از فعالیت در شبکه‌های اجتماعی دور کرد. به تاریخ دنیا که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هیچ‌ محدودیتی پایدار نمانده و همواره سیستم‌های انسانی به‌سمت بهبود اوضاع خود برای رسیدن به یک موقعیت پایدار می‌روند.

ما نیاز داریم تفکر تحریمی که با آن رشد کرده‌ایم را تغییر دهیم به این دلیل که وقتی کسب و کارهای خارجی وارد شوند ما باید با سطح استانداردی بالاتر از آنچه که خودمان تاکنون ساخته‌ایم تعامل کنیم و این دنیای جدید نه دنیای محدود کردن است و نه دنیای دور زدن محدودیت‌ها.

استانداردهای جهانی فرصت و تهدید

بازار ایران یک بازار مصرفی بکر است. شرکت‌های زیادی در دنیا سال‌ها پشت درهای بسته‌ی کشور ما منتظر ایستاده‌اند تا این درها باز شود و آنها این بازار بکر را تصاحب کنند. همینقدر که ماشین‌های تاریخ مصرف گذشته‌ی اروپایی در اینجا فروش بالایی دارد گواه انبوه تقاضای این بازر است. این موضوع هم فرصت است و هم تهدید. ما به همان دلایلی که در بخش قبل توضیح داده‌ام از فعالیت در سطح استانداردهای بین‌المللی دوره مانده‌ایم. هنوز هم مثلا شکلات خارجی محصول قابل رقابتی در بازار داخل ندارد. بنابراین وقتی شرکت‌های خارجی محصولاتشان را مطابق قدرت خرید مصرف کننده‌ی داخلی عرضه کنند احتمالا صنایع داخلی با چالشی جدی روبرو خواهند شد. بنابراین تهدید این است که ما در همان گپ بین استانداردهای خودمان و استانداردهای دنیا دچار شکست شویم. ممکن هم هست که صنایع داخلی با لابی همان سیاست تحریمی را پیش بگیرند و بجای افزایش کیفیت و استاندارد باز ما تا مدتی شاهد خرید مدل‌های کهنه‌ی محصولات باشیم.

از طرفی دیگر همین موقعیت هم می‌تواند فرصت باشد که کرختی و کندی گذشته را رها کنیم و با تقویت زیرساخت‌های کشور خودمان را با استانداردهای جهانی هماهنگ کنیم. ما با سبک مدیریت این سال‌ها و با نگرشی که تاکنون داشته‌ایم نمی‌توانیم موفق شویم. شاید آنچه که باعث شده در دوازده سال گذشته در مذاکرات موفق نباشیم همین عدم آشنایی با تعاملات بین‌المللی بوده باشد. کمااینکه تیم مذاکره‌ی کننده‌ی فعلی با همان استانداردهای جهانی مذاکرات را پیش برد. بنابراین نیاز است تا ما در عرصه‌های مختلف خودمان را توانمندتر کنیم و این یعنی زحمت بیشتر، کار بیشتر، فشار بیشتر و سختی بیشتر.

توقف شمردن بدبختی‌ها

در طول این سال‌ها ما یادگرفته‌ایم مردمی باشیم (از متفکر و صاحب‌نظر تا مردم عادی) که بدبختی‌های خودمان را بشماریم و عقب‌ماندگیمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم. در تمام این سال‌ها ما هزاران سخنرانی، مقاله و گفتگوی سر سفره‌ی غذا داشته‌ایم که موضوعش تاسف خوردن به حال خودمان بوده است. بیشترین اساتیدی که در جامعه مورد تشویق قرار گرفته‌اند همان‌هایی بودند که بدبختی‌هایمان را زیباتر به ما نشان داده‌اند و ما را درباره‌ی نداشته‌هایمان شیرفهم کرده‌اند. ما در طول این سال‌ها یادگرفته‌ایم که با ساختن طنز به بدبختی‌هایمان بخندیم. (توجه کنید به حجم طنزهای ساخته شده فقط در روز پایانی مذاکرات)

برای زندگی در دنیای بعد از تحریم شمردن بدبختی‌ها کمکی به ما نخواهد کرد. همینطور مقایسه‌ی خودمان با دیگر کشورها هم کمکی نخواهد کرد. در چنین مقطعی بیشتر نیاز داریم تا به آنچه که می‌توانیم انجام دهیم توجه کنیم و نه آنچه که از دست داده‌ایم. زمان رو به عقب بازنخواهد گشت و ما همه‌ی نداشته‌هایمان را پشت‌سر می‌گذاریم و می‌توانیم به خودمان لطف کنیم و این‌بار که سر سفره‌هایمان نشستیم درباره‌ی این‌که چه می‌توانیم انجام دهیم صحبت کنیم و نه درباره‌ی از دست داده‌ها.

پایان تک قهرمان‌ها

در این مقطع از زمان همه از ظریف تشکر می‌کنیم و او را با مصدق و امیرکبیر مقایسه می‌کنیم و می‌گوییم که نام او در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. بله درست است نام محمدجواد ظریف قطعا در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. اما ظریف به‌عنوان پیش‌برنده مذاکرات ایران به‌تنهایی در مذاکرات پیروز نشد. توانایی ظریف در کنار یک استراتژی شفاف و هماهنگی داخلی باعث بدست آمدن یک نتیجه مثبت شد. کشورهایی که تاریخ طولانی دارند همواره در بند قهرمان‌ها و اسطوره‌های خود می‌مانند و یاد می‌گیرند هر از گاهی قهرمانی را متولد کنند که بار مسئولیت زندگی آنها را به‌دوش بکشد. چنین کشورهایی اگر در زمان اکنونشان قهرمان نداشته باشند، قهرمان‌های گذشته‌ی خود را تا تولد قهرمان جدیدشان زنده نگه می‌دارند.

آنچه که در دنیای بعد از تحریم به آن نیاز داریم، تک قهرمان‌ها نیستند. بلکه قهرمانانی به وسعت افراد جامعه است که رویکردشان مشارکت و خردجمعی است. دنیای تک قهرمان‌ها سال‌هاست که پایان یافته و دنیای جدید دنیای تعامل و حمایت و پیدا کردن ارزش‌های مشترک است. در این دنیا بجای افتخار کردن به تک قهرمان‌ها بیشتر نیاز داریم تا خودمان قهرمان شویم، قهرمان‌های مشارکت و همکاری.

تفکر کل‌نگری

سیستمی که تحت فشار باشد، اجزایش برای رهایی از فشار رفتارهای پیش‌بینی ناپذیری خواهند داشت. در طول سال‌هایی که تحت فشار بوده‌ایم همواره مترصد فرصتی بوده‌ایم که وضع زندگی خودمان را بهتر کنیم بدون توجه به تاثیر آن در کل سیستم. (کل جامعه)

بخاطر همین در سال‌های دور شغل کوپن فروشی داشتیم و بعدها خرید و فروش سیم‌کارت شد آن بازار درآمدزا. بعدتر هم دلار خریدیم و واسطه‌گری کردیم بدون توجه به این‌که آثار منفی آن بر کل سیستم اجتماعیمان چه می‌تواند باشد. همواره هم بازارهای زیرزمینی متفاوتی در فضای کسب و کار ما پدیدار می‌شوند. تفکر کل‌نگری یعنی وقتی فشار از روی ما برداشته شد بتوانیم به ساخت یک کل بهتر فکر کنیم. کلی که تمام اجزای سیستم در آن با آرامش بیشتری زندگی می‌کنند. اگرچه باور دارم که این مسئله پیچیده‌تر از آنست که در چند خط آن را شرح بدهم و شاید تفکر کل‌نگر در دو یا سه‌نسل بعدتر بتواند در جامعه ما شکل بگیرد.

برای رسیدن به کل‌نگری مجموعه‌ای از متغیرهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نگرشی باید تغییر کند.

تصویرهایی که می‌سازیم

هر فرد و اجتماعی به سمت تصویرهای که از آینده‌اش می‌سازد حرکت می‌کند. وقتی تصویرمان برای آینده جنگ با دشمن باشد، دشمنی را خواهیم یافت که با او بجنگیم و وقتی تصویرمان مشارکت و تعامل باشد، فرصت مشارکت و تعامل را خواهیم یافت. ما سال‌هاست که تصویرهای مطلوب اجتماعی‌مان را گم کرده‌ایم یا ارتباطی با تصویرهایی که برایمان ساخته می‌شود برقرار نمی‌کنیم. برای بودن در دنیای بعد از تحریم‌‌ها نیاز داریم تا تصویرهای جدید بسازیم. تصویرهایی که ارتباط با روح و قلب افراد در سطوح مختلف برقرار کند و مختص به قشر خاصی نباشد. تصویرهایی که زبان مشترک جامعه شود و نه تصویرهایی که مرزبندی‌های اجتماعی را پررنگ‌تر کند. ما در طول گذشته خودمان با ایده‌آل‌هایی که برای خودمان ساختیم جامعه را مرزبندی کرده‌ایم. شاید تصویری که باید برای این دنیای تازه بسازیم تصویری است که کیفیت زندگی مردم را بهبود می‌دهد و چندان آرمانی نیست.

شروع یک مسیر سخت

باید بپذیریم که با وجود تحریم‌ها و فشارهای همه‌ی این سال‌ها باز بسیار راحت و لخت زندگی کرده‌‌ایم. مثلا درباره بحران آب باید با قسم و آیه باورمان شود که بحران داریم وگرنه شیرهای آب خانه‌هایمان به‌راحتی بسته نمی‌شوند. در زمستان‌ها عقیده داریم که خانه‌مان باید مثل تابستان گرم باشد و انرژی بیشتری مصرف می‌کنیم و باورمان نمی‌شود برای انرژی که تلف می‌کنیم هیچ هزینه‌ای نمی‌دهیم. ما بسادگی منابع انرژی‌مان را هدر می‌دهیم و هیچ درکی نسبت به این اتفاق نداریم.

دنیای بعد از تحریم‌ها به‌نظر نمی‌رسد آن دنیای عیش و نوش باشد که ما در آن به‌سادگی زندگی می‌کنیم. دنیای بعد از تحریم‌ها دنیای 22 دقیقه کار مفید در روز نیست. زندگی در این دنیا اتفاقا هزینه دارد و ما باید یاد بگیریم که برای هر بدست آوردنی هزینه بدهیم. بنابراین نه چیزی ارزان خواهد شد و نه اینگونه خواهد بود که همه‌چیز با یک اشاره فراهم شود. دنیای بعد از تحریم‌ها شروع مسیر سخت ساختن است.

نمایش 11 دیدگاه
  • پیام
    پاسخ

    دنیای پس از تحریم‌ها هر چه باشد، از دنیای تحریم‌ها، امیدوارانه تر هست.

  • پیام
    پاسخ

    دنیای پس از تحریم‌ها هر چه باشد، از دنیای تحریم‌ها، امیدوارانه تر هست.

  • محمد صالح سوزنچی
    پاسخ

    کاملا باهاتون موافقم، باید تلاش‌هامون رو ۱۰۰ برابر کنیم. در غیر این صورت پیشرفت که هیچ پسرفت خواهیم کرد.

  • بهروز جعفرنژاد
    پاسخ

    مطلب خیلی خوبی بود، مرسی. من هم کاملا موافقم که این طرز تفکر ماست که باید عوض بشود در کنار تغییر وضعیت کشور. از بین رفتن ذهنیت دلال-محور راحت نیست.
    به نظر من، اگر ذهن جامعه برای این نوع جدید آزادی آمادگی نداشته باشد، دچار شوک میشود و این یکم نگران کننده است.

  • بهروز جعفرنژاد
    پاسخ

    مطلب خیلی خوبی بود، مرسی. من هم کاملا موافقم که این طرز تفکر ماست که باید عوض بشود در کنار تغییر وضعیت کشور. از بین رفتن ذهنیت دلال-محور راحت نیست.
    به نظر من، اگر ذهن جامعه برای این نوع جدید آزادی آمادگی نداشته باشد، دچار شوک میشود و این یکم نگران کننده است.

  • بهناز
    پاسخ

    بسيار واقع بينانه + شيفته لحن باوقارتون هستم

  • بهناز
    پاسخ

    بسيار واقع بينانه + شيفته لحن باوقارتون هستم

  • Ramin
    پاسخ

    “هر فرد و اجتماعی به سمت تصویرهای که از آینده‌اش می‌سازد حرکت می‌کند. وقتی تصویرمان برای آینده جنگ با دشمن باشد، دشمنی را خواهیم یافت که با او بجنگیم و وقتی تصویرمان مشارکت و تعامل باشد، فرصت مشارکت و تعامل را خواهیم یافت.” عالی بود.

  • سعید خانی
    پاسخ

    بنظر من دنیای پس از تحریم ها تفاوت چندانی با الآن نخواهد داشت اگر هنوز ما همینجور بنشینیم و بگوییم که جامعه مشکل دارد.

  • کیوان
    پاسخ

    عــــــالی بود . ممنون که نوشتید.

ترک بک ها

یک نظر بدهید