دروازه‌های زندگی

هرگز نتونستم خودم را در چارچوب یک کار نگه دارم. در واقع هرگز نتونستم بر بازیگوشی و کنجکاوی کودکی‌ام غلبه کنم. بعد از سالیان زیادی که همه می‌گفتند فقط و فقط باید یک کار در زندگی انجام دهی تصمیم گرفتم این حس و حال خوم را بپذیرم. حس و حالی که به من حس محدودیت ندهد و باعث می‌شود در اغلب مواقع کارهای متوسط اما متنوعی انجام دهم.

ویدئویی هم که در زیر می‌بینید از جنس همین کنجکاوی‌هاست. رفته بودم سفر برای استراحت و دوربین دستم بود و یکدفعه یک در که راه به‌جایی نداشت توجهم را جلب کرد و نتیجه‌اش شد کلیپ زیر. اجازه بدید اعتراف کنم که که مستندسازی همیشه ذهنم رو قلقلک می‌ده.

یک نظر بدهید