اولین نوشته سال 90 در این وبلاگ، مطلبی بود با عنوان 5 نکته کاری که میتوان از کلاهقرمزی آموخت. در آن مطلب توضیح داده بودم که چطور شخصیت کلاهقرمزی تبدیل شد به یک محصول برای ایرج طهماسب و حمید جبلی. امسال کلاهقرمزی 91 هم ساخته و پخش شد و جذابیتهای ویژه خودش را داشت. شخصیتهای جدیدی که اضافه شدند و ایدههای جالب برنامه (مثل تئاتر بازیکردن عروسکها) دوباره این برنامه را به اتفاق خوب تعطیلات برای کوچک و بزرگ تبدیل کرد.
برای من که همه شاخکهام به کلمات استعداد و توانایی حساس است، بخشی از این برنامه که در آن صحبت استعداد شد بسیار جذاب بود. در قسمتی، فامیل دور به آقای مجری میگه که “من استعدادهای جیگر رو کشف کردم و بخاطر استعدادهای جیگر افقهای دوری رو در مقابل خودم میبینم.” در صحنه بعد میبینیم که استعداد (زور) جیگر در جابهجا کردن اشیاء باعث شده تا یک ماشین پراید وارد آپارتمان شود و بعد هم که با شخصیت آقای همساده آشنا میشویم.
قسمت جالب این ماجرا برای من دقیقا جملهای بود که فامیل دور گفت. او با استعدادهای جیگر افقهایی رو پیش روی خودش میدید. در بحث شناختتواناییها و مدیریت نقاط ضعف، یکی از روشهایی که برای مدیریت نقاط ضعف مطرح میشود تیم شدن با دیگران است. در واقع ما روی کارهایی که خوب هستیم تمرکز میکنیم و دیگران هم روی کارهایی که خوب هستند تمرکز میکنند. بهترین حالت تیم موقعی شکل میگیرد که تواناییهای دیگران، ضعفهای ما را پوشش دهد. در این تیم هرشخصی براساس قابلیتهای خود کار میکند.
در تیم فامیل دور و جیگر چنین اتفاقی افتاد. فامیل دور که با یک ماشین پارک شده مزاحم جلوی در خانه روبرو شده بود، با استفاده از توانایی جیگر (به تعبیر خود البته) مشکل را حل کرد و ماشین را توسط جیگر به داخل آپارتمان منتقل کرد که درس خوبی به صاحب ماشین داده باشد. این روش خلاقانهای بود که فامیل دور برای حل یک معضل استفاده کرد و از توانایی دیگری برای حل یک مشکل در شرایط برنده برنده استفاده کرد. چرا که مسئله پارکشدن ماشین از دید فامیل دور حل شد و جیگر هم به سه ساندویچ با سس زیاد رسید.
بنابراین نهتنها شناخت استعدادها و تواناییهای خودمان مهم است، که شناخت استعدادها و تواناییهای همکارانمان هم میتواند مهم باشد. چراکه با شناخت صحیح میتوان شرایط برنده – برنده را ایجاد کرد و تیمی قدرتمند ساخت.
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از دورههای آموزشی در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
موافقم دلیل ضعف ما هم تکی کار کردنمون هست چرا که اگه گروهی کار کنیم بیشتر میتونیم نقاط ضعف خودمون رو پیدا کنیم و سعی در برطرف کردن اونها داشته باشیم. این که ما از توانایی های یکدیگر استفاده کنیم رمز موفقیت ما انسان هاست.
با تشکر از مطلب آموزنده شما و فامیل دور و جگر خان
@سید مهدی شاه امیریان البته این رویکرد که فقط ضعفها رو شناسایی کنیم و سعی کنیم اونها رو برطرف کنیم اشتباه هست. بسیاری از ضعفهای ما بصورت ذاتی در ما وجود دارند و از بین نمیرن. باین تواناییها رو افزایش داد و ضعفها رو مدیریت کرد.
َشما رو ولت کنن از تو تام و جری هم نکته کاری میکشی بیرون :))
تشکر، یک نمونهی مثال زدنی در هر شرایط. کاش کلاهقرمزی، جهانی بشود.
ممنون از مطلب خوبتون .اما آقای مهرانی چرا تیمها زیاد عمری ندارن؟ و اتحادشون زود رنگ میبازه؟ طوریکه افراد ترجیح میدن تا اونجا که میتونن به تنهایی کاری رو انجام بدن یا موقتی برای رسیدن به هدفشون با افراد دیگه همکاری کنند.
@فرشته واقعیت اینه که اول همیشه الزامی به تیم سازی نیست.
دوم اینکه هر تیم کاری عمری داشته باشه هم باز چیز بدی نیست یعنی کار تیمی به معنی همیشه کنار هم بودن نیست. سوم اگر تیم به نتیجه نمیرسه به احتمال زیاد افراد کارهایی رو انجام میدن که در اون خوب نیستن (موضوعی که در کلاس در موردش صحبت کردیم). در تیم سازی گاهی ما انتظار داریم که وقتی کاری رو شروع میکنیم یعنی تو همه چیز باید شریک باشیم که این هم الزاما میتونه درست نباشه. حد و حدود تعهدات و مسئولیتها و انتظارها هم اگر مشخص نباشه کار تیمی به نتیجه نمیرسه.
آقا عالی بود. هم کار ایرج طهماسب و هم دیدگاه شما.
لذت بردم موفق باشید.
متشکرم از توضیحاتتون.
درود
خب آواز دهل از دور خوش است. جنبههای قشنگش را میگویی آن ورش را هم بگو. این بنده خداها آخرین روزهای سال سفارش برنامه را بهشان دادند و خدا میداند که در چه شرایطی کار را جمع کردند. خیلی از کسانی که در تیم طهماسب و جبلی بودند روزهای تولید مطمئنا روزهای خوبی برایشان نبوده است و سختی زیادی کشیدند. حالا ممکن است بیایند بگویند نه خوب بود و این حرفها. اما چه کسی است که بگوید شب بیدار ماندنهای پشت سر هم لذتبخش است. معمولا آدمها در تیمها بعد از مدتی به این فکر میافتند که بیشتر از بقیه کار میکنند و کمتر دریافتی دارند. پس چه بهتر که بزنند از کار و این شروع گرفتاریهاست.
این که این دو نفر و باقی افراد گروه و آقای مدرسی و دیگران چنین تیم موفقی را این همه مدت سرپا نگه داشتند خودش یک کار بزرگ است. در این جور مواقع نه باید انتظار قدرشناسی از مردم را داشت نه از مقامات!
سلام دوستانوبه نظر من کلاه قرمزی امسال یک شاهکار بود و سرشار از ایده های خلاقانه برای شخصیت عروسک ها بود.به خصوص فامیل دور که واقعا عالی بود و ذهنیات خاص و عجیبش یک شخصیت منحصر به فرد و فراتر از شخصیت عروسکی برای او ساخته بود.به آقای طهماسب و تیمش تبریک میگم
سلاام
من دانشجوی فوق مشاوره شغلی هستم. امروز با سرچ عبارت “موفقیت شغلی” که عنوان کارگاهمه به وبلاگ شما رسیدم. علاوه بر اینکه فکر میکنم مطالب وبلاگتون خیلی میتونه برام مفید باشه، یه چیزی توجهمو جلب کرده و اون اینکه چندتایی کامنت دیدم که با معرفی خودشون از شما تقاضای کار کرده بودن و شما هم با ایمیل بهشون جواب دادید. من خیلی مایلم در زمینه تحصیلات خودم کار کنم. میتونم از شما کمک بگیرم؟!
سلام
بله من هم موافقم اما متاسفانه البته نه همه جا میبینیم و میشنویم که یه کسایی به خاطر پنهان کردن نقاط ضعف خودشون نقاط ضعف دیگران رو پر رنگ جلوه میدن و ریشه این رفتار به عدم صداقت در اون فرد و باور نداشتن نقاط قوتش برمیگرده چه خوبه که به خودمون و بهم اعتماد داشته باشیم و سعی کنیم با خودمون و دیگران رو راست برخورد کنیم
سلام
من و همسرم در تعطيلات نوروز فقط و فقط برنامه كلاه قرمزي را تماشا كرديم… فوق العاده بود و خيلي لذت برديم. فاميل دور واقعا محشره… دوسش دارم
با سلام در صورت نياز حرفه اي به دكواسيون كار داخلي منازل مطب شركت مدرسه اموزشكاه و فروشكاه ورستوران و …. و يا مشاور مالي واجراي محوطه هاي مشاعي اماكن مسكوني و كاري و خدمات پذيرايي ساختمانهاي اداري به ايميلم درخواست بدين
سلام. من هم يك چيزي نطرمو جلب كرد. اين كه مجري يك پلاستيك رو برميداره و كلي خوشحال ميشه ، اما همه عروسكا از اينكه ميبينن مجري همچين چيزي داره بهش حسودي ميكنن و حتي كلاه قرمزي حاضره آبرنگشو بده ولي پلاستيك رو بگيره. ما هم خيلي وقتا هدف و شغل يكنفر ديگه برامون انقد جذاب ميشه كه حاضريم هدف خودمون رو براش فدا كنيم.
تیم شدن و استفاده از تواناییهای افراد رو تو خیلی از فیلم ها و کارتونها دیدیم حتی بعضی از شرکتهای بزرگ هم در مواقعی با رقیبشون یکی میشن.
مشکل اصلی آدمها، مهارت تیم ساختن و مدیریت افراده. اکثرا افراد حاضر به کار گروهی نیستند چون کار گروهی رو متعلق به خودشون نمیدونن و تلاش زیادی هم واسه انجام دادنش نمیکنند و به اصطلاح از زیر کار در میرن و معتقدند انرژیشون رو باید واسه کار خودشون صرف کنند نه کار گروهی . مثلا در این مورد ممکنه جیگر حاضر به همکاری نشه چون کار خودش رو سختتر از کار فامیل میدونه یا با کم کاری کردن کارش رو درست انجام نده. بیشتر موانع تو روابط و مدیریت افراده
از این مطلب و شیوه ی ربط دادنش به این موضوع جداً خوشم اومد …