کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها

هفته گذشته در برنامه باشگاه مشاوران اقتصادی رادیو اقتصاد درباره تفکر کارآفرینی صحبت کردم. در این مطلب علاوه برتوضیح تفکر کارآفرینی به موضوع کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها هم می‌پردازم.

1- تفکر کارآفرینی و کارمندی

خاطرم هست که مرحوم پدربزرگم یک انباری پر از و ابزارهایی داشت که هرکدام برای حل یک مشکل به‌کار می‌آمد. همواره سرش گرم ساختن یا درست‌کردن چیزهایی در اطرافش بود. عملا از نظر او کار نشد نداشت و برای هرچیزی راه‌حلی پیدا می‌شد. تفاوتی نمی‌کرد که این مسئله مربوط به وسیله‌ای در خانه می‌بود و یا مسئله‌ای در کسب و کار. بعد از این‌که از ارتش بازنشست شد، برای خودش مغازه‌ای دست و پا کرد و ساندویچی زد. از همان ساندویچی‌های قدیمی که حس نوستالژی به ما می‌دهد. (احتمالا هم به همین دلیل است که من عاشق ساندویچ شده‌ام.)

بعد از جابجایی و نقل مکان به یک محله جدید، مغازه از ساندویچی تبدیل شد به یک خوار و بار فروشی. برای من به‌عنوان یک کودک، این‌که پدربزرگم ساندویچی و خوار و بار فروشی داشت عملا مثل یک هدیه بزرگ بود چون دسترسی به منبع نامتنهای از خوراکی‌ها داشتم. پنج‌شنبه‌ها معمولا می‌رفتیم خانه‌شان تا جمعه‌شب. یک پنج‌شنبه وقتی رسیدیم خانه‌شان، مستقیم رفتم داخل مغازه که پایین خانه بود. با تصویر جالبی روبرو شدم. دیدم یک لباسشویی سطلی وسط مغازه با سرعت بالا کار می‌کند. پدربزرگ لوله تخلیه را گذاشته بود روی شیشه‌های نوشابه، مایع سفیدی وارد شیشه‌‌‌های نوشابه می‌شود، پدر بزرگم روی شیشه‌ها تشتک می‌زد و می‌گذاشت در یخچال. احتمالا می‌توانید تصور کنید که چطور متحیر به پدربزرگم زل زده بودم. ازش پرسیدم: “بابابزرگ چی‌کار می‌کنی؟” با جدیت تمام گفت: “دوغ درست می‌کنم!” شک ندارم که متعجب شدید. شاید دارید می‌خندید و شاید هم می‌گوید در یک لباسشویی معروف به کهنه شور دوغ درست می‌کرده و احتمالا به‌خاطر مسائل بهداشتی کمی مشمئز شده‌اید. همواره این خاطره را بین دوستان تعریف می‌کنم و می‌خندیم اما برای من در سال‌های بعد زندگیم دیدن این صحنه درس بزرگی شد. نکته جالب توجه این‌ بود که عصرها مردم برای نوشیدن این دوغ‌ها صف می‌کشیدند. زمان جنگ بود و عصرهای تابستان اگر حمله هوایی نمی‌شد، روبروی مغازه پدربزرگ پاتوق خوبی برای گفت و گوهای محلی بود.

 کارمندی و کارآفرینی مسئله‌ای فرای در استخدام جایی بودن یا نبودن است. کارآفرین‌ها هر کجا که باشند نیازی را شناسایی می‌کنند و به راه‌حل‌های مرتفع کردن آن نیازها می‌پردازند. مهم نیست که در استخدام یک شرکت باشند یا کسب و کار خودشان را داشته باشند. افراد با تفکر کارآفرینی در محیط کار خود منفعل نیستند و می‌توانند در محصولات و خدمات (تاکید می‌کنم فرای شرایط استخدامی) نوآوری ایجاد کنند. بسیاری دیده‌ایم و شنیده‌ایم که کارآفرینان امروز قبلا در محیط کاری خود افرادی تاثیرگذار بوده‌اند و همواره نوآوری داشته‌اند. بسیاری از آنها سمت‌های کلیدی داشته‌اند و کار بسیار تاثیرگذاری انجام می‌داده‌اند. شاید کمتر کسی صرفا بخاطر این‌که من دوست ندارم رئیس داشته باشم تغییر رویکرد داده باشد.

از طرف دیگر تفکر کارمندی یک تفکر منفعل است. یعنی کارمند صرفا به مسئولیتی که برایش تعریف شده می‌پردازد. کمتر که شد چه بهتر اما بیشتر از آن کار نمی‌کند. به نیازها توجه نمی‌کند و بیشتر تمرکزش برروی تکرار روال کاری‌اش است. کارمندها کمتر ممکن است ریسک کنند و چالش‌های کاری را بپذیرند. نکته قابل توجه این‌که افرادی که کسب و کار خودشان را دارند هم ممکن است دچار کارمندی شوند. کسب و کارهای کرختی که دیگر نوآوری ندارند و در بازار رقابتی کماکان با رویکردهای گذشته‌شان کار می‌کنند، گرفتار تفکر کارمندی در کار شده‌اند و در طول زمان پایداری این کسب و کارها افول خواهد کرد.

2- اوتاکو

سوالی که مطرح است اینست که آیا من باید برای کشف نیاز همواره به‌دنبال موقعیت‌های تجاری در بازار باشم؟ هم بله و هم خیر. ژاپنی‌ها کلمه‌ای دارند به عنوان اوتاکو (Otaku). این کلمه یعنی دغدغه‌ی چیزی را داشتن، خوره چیزی بودن. این کلمه بیشتر به افرادی گفته می‌شود که پیرو جریان انیمه‌های ژاپنی هستند. ست گادین نویسنده مشهور در زمینه بازاریابی، در کتاب گاو بنفش (پیشنهاد می‌کنم حتما بخوانید) از این کلمه برای توصیف دغدغه‌ی چیزی را داشتن استفاده می‌کند. افرادی که اوتاکوی چیزی را دارند همواره با آن موضوع زندگی می‌کنند. مثلا کودکی‌تان را بیاد بیاورید. بیشتر درگیر چه موضوع‌هایی بودید؟ چه نوع کلکسیونی جمع می‌کردید؟ در جمع‌ها راجع به به چیزهایی بیشتر صحبت می‌کردید و از دیدن چه رویدادهایی هیجان زده می‌شدید؟ همه ما روزی دغدغه‌ای داشته‌ایم که شاید در طول زمان کمتر به آن توجه کرده‌ایم.

کارآفرینان اوتاکوی خود را جدی می‌گیرند و در واقع نیازها را هم در همان جهتی که دغدغه دارند کشف و مرتفع می‌کنند. آنها برای به درآمد رسیدن و شکل‌دهی یک کسب و کار، موضوعی را انتخاب می‌کنند که دغدغه زندگیشان است و به لحاظ روحی با آن موضوع پیوندی عمیق احساس می‌کنند.

3- کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها

کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها از نگرش صحیح به مسئله کار (تفکر کارآفرینی) شروع می‌شود و با توجه و نگاه کردن به اوتاکو ادامه پیدا می‌کند. تحقیقات موسسه گالوپ نشان می‌دهد که موثرترین افراد در زندگی کسانی هستند که استعدادهای خود را به‌خوبی می‌شناسند و اهداف و مسیر زندگیشان را با استعدادهایشان همسو می‌کنند. اوتاکو یکی از نشانه‌های استعدادی است. در واقع دغدغه چیزی را داشتن یکی از نشانه‌هایی است که ما در زمینه آن موضوع مستعد هستیم و قدرت خلاقیت بالایی می‌توانیم داشته باشیم.

کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها یعنی شناخت اوتاکو، شناخت خود و بیشتر پرداختن به‌کاری که در آن توانمند هستید. کارآفرینی برمبنای توانایی‌ها مفهوم جدیدی نیست اما نگاهی عمیق‌تر است به نگرش خودمان به مسائل اطرافمان، به ضعف‌ها و قابلیت‌هایی که داریم و به این‌که چه چیزهایی در زندگی قلقلکمان می‌دهد و می‌خواهیم چه اثری از خود برجای بگذاریم.

پی‌نوشت: اوتاکوی چه چیزی را دارید؟ اوتاکوهای خود را با تگ #اوتاکو در شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک بگذارید و از دیگران بپرسید #اوتاکوی آنها چیست؟

نمایش 17 دیدگاه
  • رضا علوی
    پاسخ

    سلام امیرجان
    مثل همیشه عالی! 🙂

    واقعا همین است که نوشتی
    طی چند سالی که توی حوزه کارآفرینی کار می کنم
    هر چه بیشتر می گذره به همین باوری می رسم که
    توی این پست به خوبی گفته شد
    یعنی آدم باید کاری را بکند که دوست دارد
    آن وقت که به فرمایش حضرت علی (ع) کار بزرگ تری تفریح می شه!
    این جوری که کارآفرین می تونه روزی 18 ساعت کار کنه و خسته نشه!

    به نظر من کارآفرینی یعنی ارزش آفرینی و
    کسی می تونه ارزش ایجاد کنه که خودش ارزشمند باشه و
    این یک شبه اتفاق نمی افته
    میشه گفت که اوتاکوی جزو ارزش هایی که هر کس داره

    کارآفرینی یک جور سبک و شیوه زندگیه
    چیزی نیست که جدای از کارآفرین باشد

    آدم های کارآفرین، کارآفریند چون این طور زندگی می کنند
    همانطور که نوشتی همیشه و همه جا موثرند
    حضور دارند
    فعالند و مثبت اندیش
    و این ها یعنی ارزش
    یعنی خود زندگی!

    ببخشید خودش یه پست شد 🙂

    • امیر مهرانی
      پاسخ

      رضا جان. ممنونم. دقیقا همینطور که می‌گی هست و مسئله ارزش ایجاد کردن موضوع بسیار قابل توجهی هست.

  • رضا علوی
    پاسخ

    سلام امیرجان
    مثل همیشه عالی! 🙂

    واقعا همین است که نوشتی
    طی چند سالی که توی حوزه کارآفرینی کار می کنم
    هر چه بیشتر می گذره به همین باوری می رسم که
    توی این پست به خوبی گفته شد
    یعنی آدم باید کاری را بکند که دوست دارد
    آن وقت که به فرمایش حضرت علی (ع) کار بزرگ تری تفریح می شه!
    این جوری که کارآفرین می تونه روزی 18 ساعت کار کنه و خسته نشه!

    به نظر من کارآفرینی یعنی ارزش آفرینی و
    کسی می تونه ارزش ایجاد کنه که خودش ارزشمند باشه و
    این یک شبه اتفاق نمی افته
    میشه گفت که اوتاکوی جزو ارزش هایی که هر کس داره

    کارآفرینی یک جور سبک و شیوه زندگیه
    چیزی نیست که جدای از کارآفرین باشد

    آدم های کارآفرین، کارآفریند چون این طور زندگی می کنند
    همانطور که نوشتی همیشه و همه جا موثرند
    حضور دارند
    فعالند و مثبت اندیش
    و این ها یعنی ارزش
    یعنی خود زندگی!

    ببخشید خودش یه پست شد 🙂

    • امیر مهرانی
      پاسخ

      رضا جان. ممنونم. دقیقا همینطور که می‌گی هست و مسئله ارزش ایجاد کردن موضوع بسیار قابل توجهی هست.

  • مسیح کریمیان
    پاسخ

    ممنون از نوشته زیبا و روان شما
    من فکر می کنم معنی اوتاکو بسیار شبیه به معنی passion در کسب و کار هست. یعنی همان چیزی که تو را مشتاق، خستگی ناپذیر، سرزنده و شاد نگه می دارد تا به هدفت برسی و الیته لذت داشته باشی و زندگیت سرشار از معنی باشد. یافتنش داستان قشنگی است اما در پی‌اش رفتن … شاید همتی بلند می خواهد.
    ممنون

  • محمد مهدی زارعی
    پاسخ

    چقدر جالب…. من قبل از اینکه با این واژه آشنا بشم، به همه این سوالات فکر کردم.
    یکی از بزرگترین دغدغه های من اینه که آدمهای اطراف من نمیدونن چه استعدادی دارند یا اگر دارند کجا باید از آن استفاده کنند تو همین فکرها بودم که دیدم شده یک معضل برای من…برای همین شروع کردم به استعدادیابی افراد در نقش آفرینی خلق یک اثر هنری؛
    با خوندن این مطلب ساده و پر مفهوم مجبورم برگردم به گذشته تا ببینم چه جوابی برای سوال ها و افکار سر در گمم دارم.
    انگیزه خوبی برام ایجاد شد.
    مرسی

  • محمد مهدی زارعی
    پاسخ

    چقدر جالب…. من قبل از اینکه با این واژه آشنا بشم، به همه این سوالات فکر کردم.
    یکی از بزرگترین دغدغه های من اینه که آدمهای اطراف من نمیدونن چه استعدادی دارند یا اگر دارند کجا باید از آن استفاده کنند تو همین فکرها بودم که دیدم شده یک معضل برای من…برای همین شروع کردم به استعدادیابی افراد در نقش آفرینی خلق یک اثر هنری؛
    با خوندن این مطلب ساده و پر مفهوم مجبورم برگردم به گذشته تا ببینم چه جوابی برای سوال ها و افکار سر در گمم دارم.
    انگیزه خوبی برام ایجاد شد.
    مرسی

  • نازنین
    پاسخ

    چطوری می شه تفکر کارآفرینی رو گسترش داد؟ چطوری می شه از حالت کارمندی به سمت کارآفرینی شرکت کرد؟
    آیا این یک استعداده ذاتیه؟

    مرسی. این مطلب واقعا عالی بود.

    • امیر مهرانی
      پاسخ

      همه استعداد دارند. مسیر استفاده از استعداد اهمیت داره. موضوعی که در مطلب هم به اون اشاره کردم این هست که شروع کارآفرین شدن با کشف نیازها و ارائه راه حل برای همین جایی که کار میکنید شروع میشه.

  • نازنین
    پاسخ

    چطوری می شه تفکر کارآفرینی رو گسترش داد؟ چطوری می شه از حالت کارمندی به سمت کارآفرینی شرکت کرد؟
    آیا این یک استعداده ذاتیه؟

    مرسی. این مطلب واقعا عالی بود.

  • سروش
    پاسخ

    به نظرم جالب نیست کارمند احمق رو جلوه بدیم و کارآفرین رو خلاق
    هروفت به ابن فضیه فکر می کنم به این نتیجه می رسم که همیشه (فرای شرایط استخدامی) کار کاافرین بدون کارمند لنگه و کارمند بدون کارافرین کاری نداره. برای همین انصاف نبیت یک گروه رو ( که من براشون ارزش زیادی قایلم) اینطور غیرخلاف(احمق) نشون بدیم 🙂

    • امیر مهرانی
      پاسخ

      سروش جان همچین قصدی نبوده. نمی‌دونم مطلب رو کامل مطالعه کردی یا نه اما فکر می‌کنم برداشتت اشتباه بوده. این‌که هر فردی جایگاه خودش رو بدونه و درست انتخاب کنه به‌نظرم اوج بلوغه. همین الان من در استخدام یک شرکت هستم و اگر بخوام کارمندی رو حماقت جلوه بدم که عملا خودم رو هم بردم زیر سوال. بحث اینه که افرادی که رشد می‌کنن همیشه نیازها و راه‌حل‌ها رو به‌خوبی شناسایی می‌کنند. طبیعتا خود تو به‌عنوان کارآفرین اگر فعالیت کنی فردی که کارایی چندانی نداره رو نمی‌تونی در مجموعه‌ات حفظ کنی. ضمن این‌که مخاطب این مطلب کسانی هستند که به کارآفرینی علاقه‌مندند. اگر در وبلاگم بگردی مطالب زیادی هست برای افرادی که در استخدام جایی هستند.

  • سروش
    پاسخ

    به نظرم جالب نیست کارمند احمق رو جلوه بدیم و کارآفرین رو خلاق
    هروفت به ابن فضیه فکر می کنم به این نتیجه می رسم که همیشه (فرای شرایط استخدامی) کار کاافرین بدون کارمند لنگه و کارمند بدون کارافرین کاری نداره. برای همین انصاف نبیت یک گروه رو ( که من براشون ارزش زیادی قایلم) اینطور غیرخلاف(احمق) نشون بدیم 🙂

  • رضا قربانی
    پاسخ

    “موثرترین افراد در زندگی کسانی هستند که استعدادهای خود را به‌خوبی می‌شناسند و اهداف و مسیر زندگیشان را با استعدادهایشان همسو می‌کنند.”
    خوب بود امیر

  • رضا قربانی
    پاسخ

    “موثرترین افراد در زندگی کسانی هستند که استعدادهای خود را به‌خوبی می‌شناسند و اهداف و مسیر زندگیشان را با استعدادهایشان همسو می‌کنند.”
    خوب بود امیر

  • daachnik.ru
    پاسخ

    I think this is one of the so much important information for me. And i’m satisfied reading your article. However wanna remark on few general things, The site taste is ideal, the articles is really nice : D. Good task, cheers

  • delaremontnika.ru
    پاسخ

    It’s great that you are getting ideas from this post as well as from our discussion made here.

یک نظر بدهید