امروز از خواب بیدار می‌شوید و زمان به پنج‌سال بعد رفته است. همه‌چیز تغییر کرده و شما یک روز ایده‌آل را با رفتن به سراغ کار ایده‌آل خود شروع می‌کنید.

آن کار ایده‌آل چیست؟ چه مشخصاتی دارد؟ آن روز ایده‌آل شما چه شکلی است؟

——————————————————————————————————————————————————

این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما می‌توانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.

برای آگاهی از زمان ثبت‌نام کارگاه شناخت توانایی‌ها در خبرنامه آموزشی عضو شوید.

من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.

نمایش 19 دیدگاه
  • سپیده
    پاسخ

    من صاحب شرکتی شدم که توش یک کارمند هستم.کار بسیار درآمد زایی است.واقعا از این همه پول و آرامش بیشتر راضیم.من عاشقانه منتظر 5 سال دیگر هستم.

  • محمدرضا
    پاسخ

    من فکر میکنم الان هم نسبت به ۵ سال پیش در وضعیت ایده آلی هستم. اما نسبت به ۵ سال دیگر خیر.
    ۵ سال دیگه هم وقتی ایده آل هستم که نسبت به الان پیشرفت کرده باشم اما اون روز در مقایسه با آینده اصلا ایده آل نخواهد بود.

    به نظرم روزی که بیدار بشیم و بگیم “از امروز دیگه ایده آل شدم” اون روز، روز شروع پسرفت خواهد بود.

  • raha
    پاسخ

    سلام چه جالب !ما برا فارغ التحصیلیمون یه یادمان نامه درست کردیم که تو یه بخشش همین سوال بود که 10 سال دیگه چه کار میکنی جوابا خیلی جالب بود خیلی دوس دارم ببینم ایا واسه همه واقعا همون اتفاق میفته یا نه
    جواب من اینه :
    پشت میز یکی از شرکت هام نشستم و مشغول رسیدگی به امور هستم در حالی که بچه هام از سر و کولم بالا میرن (:

  • زمهریر
    پاسخ

    سلام آقای مهرانی
    اولاً که سوالای سختی می پرسید

    فرض می کنم که عصر شده. من پشت میزم میشینم و شروع به نوشتن پنجمین فیلنامه سینمایی خودم می کنم. همچنین قصد دارم این فیلمنامه رو خودم کارگردانی بکنم.

  • زمهریر
    پاسخ

    ببخشید:

    منظور من از فیلنامه همون فیلمنامه است.

  • فریدون
    پاسخ

    سلام
    من رئیس جمهور ایران هستم. صبح ساعت 6 صبح به سمت ریاست جمهوری راه افتادم و زندگی خودم رو وقف خدمت به مردم مملکتم کردم

  • مسعود
    پاسخ

    ساعت 8 با صدای آلارم هشدار بیدار باش اختصاصی خودم که توسط یکی از بهترین آهنگ سازهای ایران ساخته شده از خواب بیدار شدم. صورتم رو که شستم رفتم سراغ تلویزیون تو اتاقم و روشنش کردم تا لیست کارهای روزانه خودم رو ببینم. لیست کارها نشون میده که امروز نیازی به حضور سرکار نیست و همه کارها رو می تونم از راه دور انجام بدم ساعت 10 قراره یه مصاحبه داشته باشم برای جدب به مهندس توسعه آینده برای کار تو بخش تولیدات فردای شرکت که به صورت ویدیو کنفرانس از تو خونه انجام خواهم داد. هشدار جدیدی برام اومده که میزان بازدید از سایت خدمات آنلاین شرکت توی یکی از استان ها کاهش شدیدی داشته که زیرش لینک به خبر هست که علتش رو قطع اینترنت استان به مدت 2 ساعت توی شب گذشته بوده مشغول خوندن خبر بودم که یه لینک مرتبط دیگه اضافه شد با این مضمون که وزیر به خاطر قطعی دو ساعته از مردم عذر خواهی کرده و از دادن خسارت به کسب و کار های آنلاین خبر داده .بعد یه سری به گزارش شبکه شرکت زدم همه چی خوبه به جز یه بار غیر نرمال روی یکی از پورت های سوئیچ طبقه 6 ساختمان شماره 12 شرکت که گزارش رو درگ کردم برای پشتیبان شبکه زون مربوطه . داشتم می رفتم صبحانه بخورم که برادرم از توی هواپیما تماس ویدیویی برقرار کرد و گفت که 15 دفیقه دیگه می رسه و هدیه من رو به پدر برای روز پدر می ده می خواست هماهنگ کنه که وقتی هدیه رو داد من آنلاین باشم و خودم با پدر صحبت کنم . سر میز صبحانه تبلتم رو روشن کردم تا ببینم وضعیت قیمت دلار امروز چطوره دیدم با روزای گذشته فرقی نکرده و همون 120 تومن بود. شریکم تماس ویدیویی گرفت و گفت که هماهنگ کنه برای هفته آینده قراره یه ارائه دو نفره برای کنفرانس TED توی جزیره کیش داشته باشیم و سرفصل ها رو هماهنگ کرد.بعد از ویدیو کنفرانس مصاحبه با نیروهای متقاضی جذب توی شرکت رفتم سوار ماشین شدم که یه سر برم برای دیدن محل جدیدی که برای دفتر مرکزی شرکت می خواستیم بخریم برم اما نوتیفیکیشن ماشین هشدار بالا بودن آلودگی هوا از حد نرمال رو داد و من منصرف شدم .

  • رویا
    پاسخ

    دانشجوی دوره دکترا در رشته و دانشگاه مورد علاقه م هستم و در کنارش در یکی از بهترین دانشگاه ها تدریس میکنم.
    البته یه تولید کننده پوشاک بنام و سرشناس و دارای برند معتبر و با کیفیت هستم.
    البته همه اینا به همراه داشتن یه زندگی خوب و آروم در کنار آدمایی که دوستشون دارم و کنارشون احساس آرامش میکنم.

  • ف.
    پاسخ

    ساعت 6 صبح از خونه بیرون میام و می رم پمب بنزین نزدیک خوته و بعد از موندن 45 دقیقه موندن در صف 30 لیتر بنزین لیتری 3500 تومانی میزنم. ساعت 8 صبح می رسم محل کار و یکساعت دنبال جای پارک می گردم و ساعت 9 کارت میزنم. عصر ساعت سه بعد از ظهر خانمم از توی فرودگاه به موبایلم اس ام اس میزنه که پنج ساعته برای پرواز به شیراز برای شرکت در همایش تخصصی یکروزه “بررسی راهکارها و زیرساختهای لازم برای آموزش الکترونیک” منتظره و اعلام کردن باید سه ساعت دیگه هم منتظر باشه. عصر موقع برگشت میرم از بقالی نون و ماست میخرم 20 هزارتومن تا شب در غیاب خانمم بخورم و بعد هم بخوابم.

  • مجید
    پاسخ

    در را باز می کنم و به بیرون می روم.
    هوای عالی و خنک در یک صبحگاه تابستانی. به سمت طویله روباز و تابستانی گوسفندان در وسط چمنها می روم و در آن را باز می کنم. سگهای گله به کمکم می ایند تا ۵۰۰ گوسفندم را به بیرون رانده و برای چرا به کوههای اطراف ببرم. می دانم که اگر گوسفندانم را بفروشم پول زیادی نصیبم می شود اما من عاشق شغل چوپانی هستم و هرگز آن را رها نمی کنم.

  • هاني
    پاسخ

    از خواب بيدار مي شم يه نگاه به ساعت شماته داره تو حال مي كنم و مي رم سمت ميز صبحانه كه مثل هميشه اماده است ، بعد از خوردن صبحانه سوار ماشينم مي شم و مي دم به سمت شركت نرم افزاريم ، يه مدير خوب با ايدهاي نو ….

  • فاطمه
    پاسخ

    چه خوب كه اين سوال رو مطرح كرديد.
    يه وقت هايي آدم اينقدر درگير كارهاي روزمره مي شه كه فراموش مي كنه كمي توقف كنه، يه نگاهي به راهي كه اومده بياندازه و ببينه چه مسيري رو طي كرده و در آينده به كدوم سمت مي خواد ادامه حركت بده.
    پنج سال ديگه من 38 ساله خواهم بود، يعني در آستانه چهل سالگي و يكي ديگه از نقاط عطف زندگي ام، فكر كردن به اين سوال برام خيلي مهمه

  • رامین
    پاسخ

    5 سال بعد ساعت 9 صبح:
    Cruising @ FL380, Heading for Heathrow – on board an A300-600

  • آنا
    پاسخ

    سلام دوست عزیز:

    رسیدن به تمام آنچه که الان برای رسیدنشون دارم تلاش میکنم.
    و همچنان تلاش برای رسیدن به اهداف آینده و…

  • پریا
    پاسخ

    پنج سال بعد دکترای خودم رو گرفتم. پایان نامه ام رو بسیار خوب، تخصصی و کاربردی دفاع کردم و به زودی به عنوان یکی از بهترین ها در این رشته خاص مطرح هستم. به زودی با کسب تجربه های بیشتر میتونم عنوان یک مشاور ارشد مشاوره بدم. اونقدر در اون رشته تخصصی شدم و مهارت کسب کردم که به کنفرانس ها و سخنرانیهای مختلف دعوت میشم، به صنعت مشاوره میدم . حتما استاد یه دانشگاه خوب میشم و تدریس میکنم و علمم رو همیشه به روز نگه میدارم.

    تو یه خونه خوب یه جای مناسب که دوست دارم در کنار همسرم زندگی میکنم.

    همسرم به تازگی فوق لیسانسش رو در اون رشته ای که دوست داشته گرفته. اون همچنین مدیرعامل یه شرکت تولیدی بزرگ بین المللیه با چند زمینه کاری مختلف. با تخصصی که پیدا کردم بهش مشاوره میدم که با کمترین زمان ممکن بتونه همه چیز رو مدیریت کنه. البته همسرم علاوه بر سمت مدیرعاملی مدیر تحقیق و توسعه هم هست. چون خیلی به این کار علاقه داره.

    یه دفتر مرکزی بزرگ داره توی اون برجی که همیشه ارزوشو داره. و یه دفتر یه جای خوب تهران.

    بچه دار میشم و رسیدگی به فرزندم اولین اولویت زندگیم میشه. برای اینکه بتونم بهتر تربیتش کنم باید اطلاعاتم رو خیلی بالا ببرم. خیلی بیشتر باید کتاب بخونم تا مادر خوبی باشم. حجم کارم کم میشه و بیشتر به فرزندم رسیدگی میکنم. ولی همچنان باید به روز باشم و بتونم مشاوره بدم تا از دنیا عقب نمونم.

    با همسرم برای سرمایه گذاری در خارج از کشور یا زدن یک شعبه در خارج از کشور و توسعه بسیار زیاد صادرات شرکت برای 5 سال بعدش برنامه ریزی میکنیم و از یک مشاور مالی خوب کمک میگیریم. بنابراین میتونیم نیمی از سال رو در خارج از کشور زندگی کنیم. اونوقت فرزندم میتونه تحصیلات بهتری داشته باشه. یا حداقل این امکان رو داریم که انتخاب کنیم کجا بهتره زندگی کنیم.

    شرکت همسرم یه شرکت به روز با بهترین امکانات سخت افزاری و نرم افزای، مدیریت منابع انسانی عالی هست که خیلیا دلشون میخواد اونجا کار کنن.

  • آرزو
    پاسخ

    کامنتهای دوستان روکه خوندم؛یه چیزی کاملا مشهودبود؛اینکه پاهاشون روزمین نیست؛مخصوصاکامنت آخر؛ به نظرمن اصلانیازی نیست آدم ازیه سری لغت انرژی دهنده مثل خاص؛کاربردی؛تخصصی؛بسیاربسیارزیادومهم استفاده کنه؛چون دنیااصلابه لغاتی که شمابه کارمیبرین توجه نمیکنه؛به احساس شماتوجه میکنه؛ فقط کافیه حوزه ی موردعلاقتون رومشخص کنید؛همین؛همونطورکه استیوجابزگفت کاری روکه بهش علاقه داریدپیداکنید؛بقیش مثل حس عاشق به معشوق جلوخواهدرفت

  • احسان
    پاسخ

    ساعت شیش اول میرم زیر کتریو روشن میکنم دستو صورتمو میشورم و یه نیم ساعت میدوم بعدش آبتنی اساسی میکنم
    تا ساعت میرسه به نزدیکی 7 الان وقتشه که برم صبونه رو درست کنم و یه صبونه اساسی بخورم
    بین صبونه میزنم اخبار اول صبو میبینم که متوجه شم وضعیت وقتی من خواب بودم چه تغییری کرده.
    با سوییچ از راه دورم ماشینو روشن میکنم تا گرم بشه.کم کم کت شلوارو تنم میکنم پیرهن اتو کشیده و کرواتمو چک میکنم.
    خب الان وقتشه که کم کم برم ساعت7.30 شده و من تا محل کارم ده دقیقه فاصله دارم.
    اول برنامه هامو چک میکنم وضعیت بستانکارامو و طلبکارامو چک میکنم و برنامه اسناد پرداختنی و دریافتنیمو میبینم که به مشکل مالی برنخورم.

    الان ساعت هشته و من دیگه آمادم تا برنامه هایی که دوهفته قبل منشیم ست کرده بودو انجام بدم.
    تا ساعت 2 سرکار میمونم زنگ میزنم به آبدارچیم که برام غذایی بره بخره و میرم اتاق پشتیه دفتره کارم و میرم سایتای اینترنتی مورد علاقمو میبینم چه خبری چه تخصصی.تا غذارو برام میاره.میرم لباسای راحتیه سرکارمو عوض کنم که یه استراحت نیم ساعته کنم و بعدش بلندشم غذامو بخورم.و بعد غذا خوردن شروع میکنم باز به رسیدگی به ارباب رجوعه محتاج و برنامه کاری فردامو چک میکنم.الان ساعت تقریبا طرفای 6 هستشو منم آماده رفتن به خونه ورفتن بیرون با دوستای خودم و لذت بردنم با صنف خودمه و از تجربه ها و اتفاقات روزانه که براشون افتاده میپرسم و با هم یه لذت دو سه ساعته میکنیم. شب شده میام خونه دوش میگیرم و باز فردا شروع روز جدید و هفته دیگه پرواز دارم برای پروژه جدید و ….

  • ناشناس
    پاسخ

    باغ تون آباد كلي خنديديم

  • nastaran
    پاسخ

    من یک جادوگر قدرتمندم که از قدرتهایم در راه درست استفاده میکنم

یک نظر بدهید