عنوان این مطلب برگرفته از این توییت است که چند روز پیش در توییتر نوشتم: “فرق پروژه های ما با پروژه های آنها اینست که ما پروژه ملی تعریف میکنیم و به جایی نمیرسیم، آنها پروژه دانشجویی تعریف میکنند و دنیا را تکان می دهند.“
ماجرا هم از اینجا شروع شد که در این چند وقت اخیر مجموعه ای از پروژههای ملی در حال شروع است یا شروع شده است. به لینکهای زیر نگاه کنید (البته اگر حوصله اش را داشتید چون عنوانها به اندازه کافی گویا هستند):
- سیستم عامل ملی و 8 سال بلاتکلیفی
- همه چیز درباره ایمیل ملی
- بررسی مزیتهای ایجاد مرکز داده ملی
- اجرای طرح ملی تامین محتوای دیجیتالی کشور
مسئله قابل تامل درباره این پروژههای اینست که تمام این پروژهها ریشه دولتی دارند. پروژههای دولتی که مثل سیستم عامل ملی که بعد از گذشت 8 سال بلاتکلیف است. یا پروژه ایمیل ملی که به گفته خودشان الگو برداری از روسیه است، در شرایطی که خدمات سایتهای Yahoo، Google و Hotmail برای تمام کاربران جا افتاده است. مرکز داده ملی در شرایطی قرار است شروع بکار کند که این هزینه صرف تقویت مراکز داده موجود نمیشود. حال شما مقایسه کنید این پروژهها را با پروژههای دانشجویی در دیگر کشورها که حمایت شدهاند و معروفترین هایشان همین Google، Facebook و Twitter است.
وقتی میایستیم و از دور به این جریانات نگاه میکنیم، میفهمیم که کاربرد تکنولوژی در دنیا در جهت باز حرکت می کند. یعنی هر کسی می تواند بر بخشی از تکنولوژی که به تخصص و علاقهاش نزدیکتر است متمرکز شود و آن را گسترش دهد و نتیجه آن میتواند در اختیار کل مردم دنیا قرار گیرد. اما شرایط در کشور ما به سمت بسته تر شدن میرود. داریم سعی میکنیم خلاف جهت رودخانه حرکت کنیم. پروژههایی را بعنوان پروژههای بزرگ و ملی مطرح میکنیم و آنچنان پیشرفتشان را (در واقع ظاهر سازی پیشرفت را) در بوق و کرنا می کنیم که این بزرگترین پروژهها اندازه متوسطترین پروژههای دیگر کشورها نیست. با این شرایط کم کم باید منتظر اینترنت ملی باشیم. اینترنت ملی شبکه ای است که گسترهاش به اندازه ایران خواهد بود، پشتش مرکز داده ملی است، پرکاربردترین سرویس در آن ایمیل ملی خواهد بود (بازگشت به نسل Web 1.0) . در مرکز داده ملی تنها سایتهای دولتی فعالیت خواهند کرد. مجموعههای خصوصی برای داشتن سایت باید کلی کاغذ بازی کنند و خبری از شبکه های اجتماعی و بلاگها نخواهد بود. برای تولید محتوا باید از چندین وزارتخانه و اداره مجوز داشت.
بدین صورت ما در جزیره خود از ابتدا چرخ را اختراع خواهیم کرد و هیجان زده خودمان را تحسین می کنیم که خودکفا شدهایم.
-
[…] اینترنت یعنی شبکهای بزرگ از کامپیوترهای مختلف در سرتاسر دنیا و با چنین تعریفی آیا میتوان اینترنت را ملی کرد؟ آیا کاربران میتوانند قید بهترین امکانات سرویسدهندههای جیمیل و یاهو را بزنند و از ایمیل ملی استفاده کنند؟ ایمیلی که حتی ممکن است محتوای نامههای آن در برههٔ زمانی خاصی بنا به ابلاغیهٔ شورای امنیت ملی همانند پیامک کنترل شود. چگونه میتوان اعتماد کاربران را جلب کرد؟ خلاصه اینکه تا کی باید به فکر ملی کردن باشیم و جهانی فکر نکنیم؟ تا کی باید از حقیقتی به نام دهکدهٔ جهانی غافل باشیم و برای خود مرز و محدوه تعیین کنیم؟ چرا عادت کردهایم برای بزرگ جلوه دادن پروژههایمان به آنها برچسب ملی بزنیم؟ آیا هفت سال انتظار برای سیستمعامل ملی کافی نیست؟ موبایل ملی چطور؟ به همین زودی یادتان رفت؟ پینوشت: ایدهٔ این یادداشت از وبنوشت TheCoach.ir گرفته شده است. + […]
[…] اینترنت یعنی شبکهای بزرگ از کامپیوترهای مختلف در سرتاسر دنیا و با چنین تعریفی آیا میتوان اینترنت را ملی کرد؟ آیا کاربران میتوانند قید بهترین امکانات سرویسدهندههای جیمیل و یاهو را بزنند و از ایمیل ملی استفاده کنند؟ ایمیلی که حتی ممکن است محتوای نامههای آن در برههٔ زمانی خاصی بنا به ابلاغیهٔ شورای امنیت ملی همانند پیامک کنترل شود. چگونه میتوان اعتماد کاربران را جلب کرد؟ خلاصه اینکه تا کی باید به فکر ملی کردن باشیم و جهانی فکر نکنیم؟ تا کی باید از حقیقتی به نام دهکدهٔ جهانی غافل باشیم و برای خود مرز و محدوه تعیین کنیم؟ چرا عادت کردهایم برای بزرگ جلوه دادن پروژههایمان به آنها برچسب ملی بزنیم؟ آیا هفت سال انتظار برای سیستمعامل ملی کافی نیست؟ موبایل ملی چطور؟ به همین زودی یادتان رفت؟ پینوشت: ایدهٔ این یادداشت از وبنوشت TheCoach.ir گرفته شده است. + […]
یک نظر بدهید
این پروژه ها قبل از هر چیز فاجعه ملی هستند. صرف زمان و هزینه زیاد برای هدفی بی ارزش. در حالی که در امریکا به دنبال استفاده از توییتر برای هشدار در زمانهای بحران مثل زلزله و … هستند ما علیه توییتر کیفرخواست مینویسیم. در چنین شرایطی هست که توصیفی بهتر از جمله آخر این نوشته شما برای وضعیتمون نیست