لینول مسی به پرسپولیس پیوست به این دلیل که من پرسپولیسی هستم. شاید اگر استقلالی بودم لینول مسی الان آبی میپوشید. اما حالا تیم مهم نیست. این عنوان بهونهای بود برای اینکه مفهومی رو توضیح بدم.
اگر مسی در خط حمله پروسپولیس جای بگیره چه اتفاقی میافته؟ لحظهای به این موضوع فکر کنید! گذشته از اینکه در دنیای واقعی هرگز همچین اتفاقی نمیافته، اولین چیزی که به ذهن میاد اینه که مسی از پرسپولیس که هیچ از کل لیگ برتر و تیم ملی و کل آسیا بزرگتره. مثل این میمونه که یک بشکه آب رو بخوای در یک لیوان جای بدی. خیلی از موارد در زندگی و کار و اطراف ما هستند که بزرگتر از ظرف مورد نظر ما هستند. مثلا متخصصهایی هستند که توانشون بیشتر از یک سازمان هست و بکارگیری اونها هم خود متخصص و هم سازمان رو دچار چالش میکنه. اما مدیران هیجان زده میشوند که حتما فلان شخص رو وارد بازی خود کنند. یا وقتی شخصی به آموزش خاصی نیاز داره، بیش از اندازه نیازش بهش آموزش میدیم و بعد یک مدرک میزنیم زیربغل طرف و میگیم شما فارغالتحصیل شدهاید. جالبه که بدونید با یکی از مدیران ارشد دانشگاهی صحبت میکردم و داشت اشاره میکرد که آموزش در دانشگاههای ما چون در بسیاری از موارد، هدف مشخص از نظر شغلی رو دنبال نمیکنه باعث میشه که آموزش بیش از نیاز شخص بهش ارائه بشه و این شخص رو نابود میکنه.
از طرفی لیونل مسی برای اینکه به لیونل مسی تبدیل بشه به زمین بازی و به تیم مناسب احتیاج داره. اگر همین مسی رو در زمین ناهموار قرار بدیم نمیتونه عملکردی که ازش انتظار داریم رو داشته باشه. مسی برای مسی شدن نیاز به این داره که ژاوی و اینیستا پشت سرش بازی کنند و نیاز به تیمی داره که حرکات مسی رو در قالب یک روح در تیم درک کنه. هرکدوم از این شرایط جور نباشه مسی، مسی مورد انتظار ما نخواهد بود. در نهایت اینکه:
- وقتی به تواناییها خود فکر میکنید، به زمین بازی هم باید فکر کنید. اینکه زمینی که در آن هستید محل بروز تواناییهای شما هست یا نه.
- وقتی قرار است از امکانی شامل استفاده از ابزار، استفاده از آموزش، مطالعه، و هر چیزی که بهعنوان وسیله به پیشرفت شما یا سازمان شما کمک میکنه استفاده کنید، به این فکر کنید که آیا آن امکان به اندازه شما است یا نه. امکان بزرگتر از ظرفیت شما، شما را به عقب میبرد نه به جلو! در سازمانها زیاد میبینیم که فکر میکنند خواستن بهترین و بزرگترین امکانات میتونه اونها رو به بهرهوری برسونه. ایده آل گرایی کارایی شما را از بین می برد.
- وقتی قرار است تیمی را هدایت کنید، باید ببینید که چطور میتوانید با نفرات موجود خود بهترین بازی را ارائه بدید و بهترین نتایج را در اندازه توانایی تیم کسب کنید.
- وقتی قرار است کاری را انجام بدهید به اندازه آن کار برایش انرژی صرف کنید. بیش از اندازه انرژی صرف کردن باعث میشود که خودتان دست آخر بگویید چه دلیلی داشت اینهمه زحمت بکشم؟ و چون پاسخی برای این موضوع پیدا نمی کنید شروع می کنید به متهم کردن عوامل خارجی.
بروزرسانی: در همین زمینه علی نعمتی شهاب مطالبی با عنوان درسهایی از فوتبال برای کسب و کار مینویسد که میتوانید آن را دنبال کنید.
-
[…] بار مطلبی نوشته بودم باعنوان مسی به پرسپولیس پیوست و که استعارهای بود از یک امر غیرممکن. (البته من یه […]
یک نظر بدهید
دمت گرم ما هم قرمزیم زنده باد پرسپولیس ، البته بدن تعصب
واقعا مطلب جالبی بود به نظر من هر فردی بستگی به ظرفیتش باید در موقعیت خودش قرار بگیرد تا بازدهی داشته باشد . به نظر شما آیا کارلوس کیروش مربی تیم ملی می تواند نتیجه بگیرد؟
@سید علا سبزپوش راستش هم سوال خوبی پرسیدی و هم سخت. الان که فکر میکنم میبینم که شرایط موفقیت به نوع کاری که آدمها انجام میدن هم بستگی داره. مثلا همین آقای کیروش اگر نتونه خودش رو با زمین بازی به اسم ایران خودش رو تطبیق بده به مشکل برمیخوره. از طرفی یک مربی وظیفهاش کشف پتانسیلها و رهبری است و نه بازی کردن. کاری که برانکو کرد این بود که قاعده کار در ایران رو پیدا کرد و البته ژاوی و اینیستا (اشاره به تیم قوی) پشت سرش بودن. الان اما داستان متفاوته. باید ببینیم کی میتونه نقش بازیساز رو ایفا کنه.
هر چند که چیز زیادی از فوتبال نمیدانم، اما با کلیت موضوع خیلی موافقم.
شرایط زمین به کنار شرایط این اب و هوا و گرد و خاک هم اضافه میشه!
نوشته جالبي بود و به نکات ظريفي اشاره کردهايد. با مثالي عالي
اما با قسمتي از نوشته شما همعقيده نيستم:
از دانشگاه چه انتظاري داريم؟ اگر قرار است دانشگاه نيروي کار با تخصص موردنياز شرکتها را تامين کند، فرق بين آموزشگاه و دانشگاه در چيست؟
@ساری گلین البته من فراموش کردم که بگم این موضوع در حوزه دانشگاه علمی کاربردی هست. اما بطور کلی اگر قراره دانشگاه نیروی متخصص تامین نکنه چه کاری باید انجام بده؟ صرفا افراد با مدرک تحصیلی؟
مسی به تیم ملوان پیوست !!! و ملوان قهرمان جام حذفی خواهد شد 🙂
چون مسی در زمین انزلی بهترین بازی رو میکنه ، ببین کی گفتم :))
————–
موفق باشی اقای مهرانی عزیز ، از مطالبی که می نویسین لذت میبرم
@امیر مهرانی
من فکر می کنم انتظاری که ما از دانشگاه داریم با هدفی که برای دانشگاه تعیین شده متفاوت هست:
1) دانشگاه محل تولید علم هست .(حتی در رشته های مهندسی که در نگاه اول کاربردی تر بنظر میرسند ! )
2) محیط و رویه کاری دانشگاه افراد را به سمت تحقیق و پژوهش در علوم هدایت می کند.(نظیر الزاماتی که از سوی اساتید در خصوص ارائه تحقیق و مقاله و نیز الزام دانشگاه در خصوص ارائه پایان نامه وجود دارد!!!).
3)در دانشگاه ها قسمتی وجود دارد که مسئول هدایت و راهنمایی آن دسته از دانشجویانی هست که در قصد ورود به صنعت و بازار کار را دارند.این قسمت بعنوان یک امکان جانبی از سوی دانشگاه هست و نقطه پایان نیست !
در واقع دانشگاه بر تامین محقق و پژوهشگر تاکید بیشتری دارد تا تامین نیروی متخصص کار.( با فراهم آوردن امکاناتی نظیر تحقیق در مقاطع بالاتر و …)
حتی با نگاهی به عناوین مدارک تحصیلی نیز به این مطلب می توان پی برد (نظیر PhD)
و این برخلاف انتظار ما از دانشگاه هست. ما انتظار داریم شخصی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود یک متخصص ! و آماده انجام کار باشد.در صورتی که هنوز به آموزش های تخصصی نیازمند هست تا به یک متخصص در زمینه شغلی مورد نظر تبدیل شود !( مثال هایی زیادی وجود دارد بخصوص در زمینه IT )
فکر می کنم در یک جای اشتباه ( دانشگاه ) به دنبال فرد مورد نظر ( متخصص ) میگردیم که این نشات گرفته از ذهنیت جامعه ما در مورد دانشگاه ست.
من فکر می کنم به جای تغییر ماهیت دانشگاه ( که عقیده دارم باید به تولید علم بپردازد تا پشتوانه صنعت و فن آوری باشد) باید به دنبال تغییر ذهنیت خود باشیم که البته راهی است طولانی…
@ramin در کامنت قبل اشاره کردم که موضوع دانشگاه در ایران دانشگاه علمی کاربردی بود. و البته تمام مواردی که گفتی موضوع زیاد آموزی رو حتی در زمینه تامین محقق و پژوهشگر نفی نمیکنه. شما در دانشگاه درسهایی رو که یا تاریخ مصرف گذشتهاند یا کاملا غیرمرتبط باید بخونی که تاثیری در پژوهشگر شدنت نخواهد داشت.
و البته با موضوع تغییر ذهنیت خود خیلی موافق نیستم به این دلیل که تمام کسانی که چنین انتظاری از دانشگاه دارند از دانشگاه بیرون آمدهاند. در مورد همین رشته مهندسی نرمافزار آیا این رشته باید پژوهشگر درست کنه یا مهندس نرمافزار؟ این دو مورد کاملا متفاوت هستند.
@امیر مهرانی
با تشکر از آقا رامین که فکر کنم منظور منو مفصلا توضیح دادند.
در مورد دانشگاه علمي کاربردي هم کاملا با شما موافقم.
در مورد درسهايي با تاريخ مصرف گذشته خيلي موافق نيستم. به نظرم اين مسئله نيز به همان نگرش و ذهنيت ما از دانشگاه برميگردد. مثلا در رشته مهندسي کامپيوتر درس زبان ماشين و اسمبلي ارائه ميشود که شايد به نظر برسد که ديگر الان کسي با اسمبلي برنامه نمينويسد اما همان زبان اسمبلي باعث ايجاد نگرشي در مهندسان کامپيوتر در مورد سازوکار برنامههاي کامپيوتري ميدهد. اگر به خواست و نياز شرکتها باشد، زبان C# رو بايد در دانشگاهها تدريس کرد. در حالي که زبان c++ يا جاوا مناسبتر است.
فکر کنم ديدن اين لينک هم بد نباشد: مطلبي از يکي از اساتيد دانشگاه يوتا:
http://matt.might.net/articles/phd-school-in-pictures/
در مورد مهندسين کامپيوتر نکتهاي در ايران بدجا افتاده. در دنيا رشته مهندسي کامپيوتر يا Computer Engineering به رشتهاي اطلاق ميشه که در ايران با گرايش سختافزار شناخته ميشود: http://en.wikipedia.org/wiki/Computer_engineering
در حالي که مهندسي کامپيوتر گرايش نرمافزار يا همان مهندسي نرمافزار، در دنيا به عنوان Computer Science شناخته ميشود که هدفش پيشبرد تئوريک علم کامپيوتر ميباشد:
http://en.wikipedia.org/wiki/Computer_science
توسعهدهنده(developer)،تحليلگر سيستم و… تخصصهايي هستندکه شرکتها و بازار کار به آن نياز دارند و البته براي متخصص شدن در آن نيازي به داشتن مدرک مهندسي کامپيوتر از دانشگاه نيست و در همين ايران خودمان خيلي از توسعهدهندگان خبره مدرک دانشگاهي ندارند. در واقع شرکتها ميتوانند اين نيروهاي متخصص را تربيت کنند. البته در اين ميان دروسي که در دانشگاه تدريس ميشوند بخشي از نياز شرکتها به تربيت متخصصين را برطرف ميکند، اما همه نيازش را نه.
—————-
نوشتن نظرات و مباحثه باعث ميشود افکار ما شکل خاصي بگيرد و در مواجهه با افکار ديگر اصلاح گردد. اميدوارم نقطهنظرات شما، اشتباهات احتمالي مرا تصحيح کند.
سلام
1. عذر خواهی میکنم از اینکه دیر به اطلاعتون میرسونم که بدون اجازه در یکی از مطالب وبلاگ کوچکم سایت شما را لینک کردم.
2. ممنون به خاطر بزرگواریتون که برای من نطر گذاشته بودید.
3. البته من تمام این مطلب را در گودر خواندم و آنجا هم اگر استباه نکنم نظر گذاشتم.
4. شاد باشید
منم با اقای مهرانی موافقم!
دوست عزیز اقای رامین بند 3 که فرمودید اصلا درست نیست…یا لااقل من این مورد رو توی بهترین دانشگاه علوم انسانی کشور ندیدم!
بعدم چرا باید این نظریه های پوسیده شده رو ما باید بخونیم یکسری نظریه که تقریبا 30 یا 40 ساله پیش توی امریکا یا جاهای دیگه ای گفته شده که بعدا خودشون بهش رسیدن که یا اشتباه بوده یا تاریخ مصرفشون تمام شده?!
چرا نباید دانشگاه توی هر رشته یه مختصص بارنیاره؟چرا دانشگاه نباید یه کار افرین تولید کنه؟
سلام
اقای مهرانی منظور شما رو کاملاً متوجه شدم از این بابت که شرایط نامناسب با تونایی های ما امکان بروز اون ها را در سطحی که شایسته هستند می گیره و هر کسی بهترین نقش رو خودش رو در فیلمی بازی کنه با شرایطش همراهه اما بعضی وقتا یه نامناسبتی بین توانایی ها و علاقمندی ها وجود داره ، یعنی زمین بازی رو دوست داری ، شرایط و دوست داری ، نمی خوای اونم از دست بدی ولی تواناییه موجود نمی باشد ، اونوقت باید چیکار کنی ، کنار بکشی؟
ضمناً به نکته خوبی هم اشاره کردید ، مسی هم واسه پرسپولیس هیچکار نمی تونه بکنه ، بهرحال قهرمانی تیم خودش و می خواد. استقلال
@ساری گلین صحبت من فرارشتهای است ولی شما فقط رشته کامپیوتر رو میبینید.
@میثم اشتری لینک دادن که اجازه نمیخواد. بسیار هم کار خوبی انجام دادید 🙂
آقای مهرانی فقط میتون بگم واقعا لذت بردم
ممنون از مطالب آموزنده و جالبتون
موفق باشید
@ساری گلین
دقیقا مشکل ما همینه که فکر می کنیم باید دانشگاه صرفا آموزش آکادمیک بده؛ چرا یه کسیه که 4 سال از عمرش رو مثلا مهندسی برق یا کامپیوتر خونده برای اینکه بتونه کار مناسب پیدا کنه باید بره 1 سال کلی وقت و هزینه بکنه تا بتون شاغل بشه؟ مثلا من رشته کارشناسیم کامپیوتر بوده؛ حداقل 20 واحد از درسهای مهندسی برق خوندم در صورتیکه سر سوزنی کاربرد نداشته برام..
یا فرضا خیلی آدمها رو می بینیم که زبان خوندن اما از ترجمه یه نامه 5 خطی عاجزن..
توی خیلی از دانشگاههای بزرگ دنیا ملاک خوبی یه دانشگاه کار پیدا کردن دانشجوهاش بعد فارغ التحصیلیه.. چیزی که دانشگاههی ما به راحتی از کنارش می گذرن و اصلا به روی خودشون نمیارن..
ضمنادلیل ادامه تحصیل ما مگه چیزی غیر از بدست آوردن تخصص برای شغل بهتره؟؟
@ریحانه
تعجب میکنم مسی بارسا راول مکند میادبه پیروزی