روانشناسی توییتر

دیروز در توییتر بعد از اینکه نوشتم “توییت یه‌جور مونولوگه. صحبت درونی با خود.” به شوخی بحثی با جواد افتاده شکل گرفت که در زیر می‌بینید:

بعد از این بحث کنجکاو شدم ببینم آیا ارتباطی بین توییتر و موضوع روانشناسی وجود داره یا نه. در بین نتایج جستجو به این مقاله رسیدم که در سال 2009 در سایت Psychologytoday.com منتشر شده. برداشتی آزاد از مقاله رو اینجا میارم.

منبع تصویر:‌bamdadi.com

آبراهام مازلو یک تئوری بسیار معروف داره درباره نیازها‌ی انسان. براساس هرم مازلو نیازهای انسان در موضوع‌های مختلف طبقه‌بندی می‌شه. در انتهای هرم نیازهای پایه‌ای مثل نیاز به غذا، خواب و … وجود دارد و هرچقدر به سمت نوک هرم حرکت می‌کنیم نیازها پیچیده‌تر می‌شوند. وقتی نیازها پایه‌ای و ابتدایی برطرف می‌شه آدم‌ها به سمت برطرف کردن دیگر نیازها حرکت می‌کنند که این نیازها بیشتر جنبه روحی پیدا می‌کنه مثل نیاز به عشق، امنیت و دوستی. در نهیات در انتهای هرم مازلو به  خودشکوفایی می‌رسیم.

جایگاه توییتر در پرکردن نیازهای انسانی در هرم مازلو از مرحله سه به بالاست. احساس متصل شدن به آدم‌های دیگه، نیاز مورد قبول واقع شدن، شنیده شدن و حضور در جامعه‌ای خاص رو برای ما برطرف می‌کنه. در درجه بالاتر نیازها، اعتماد به نفس و شناخته شدن در اجتماع جزو نیازهای اصلی قرار می‌گیره. در این لایه هم توییتر به کمک افراد میاد. توییتر به آدم‌های عادی اجازه می‌ده تا تبدیل به افراد مشهوری بشن. اگرچه می‌تونه یک جنبه دیگه هم داشته باشه. توییتر اجازه سرک کشیدن در زندگی دیگران و آگاه شدن از چگونه گذشتن روز آنها رو هم فراهم می‌کنه. توییتر در مرحله بالایی هرم مازلو یعنی خودشکوفایی نیز می‌تونه تاثیر بزرگی داشته باشه. از طریق توییتر شما می‌توانید به آدم‌هایی با هویت واقعی متصل شوید و چیزی را دنبال کنید که برای شما ارزشمند است. در حال حاضر بسیاری از متخصص‌ها، نکات مختلفی در زمینه‌های کاری و حرفه‌ای را از طریق توییتر برای دنبال کننده‌های خود منتشر می‌کنند. یک شخص می‌تواند از طریق توییتر با دنبال کردن خوراک لازم و یا انتشار تجربیات ارزشمند در مرحله خودشکوفایی بسیار موفق عمل کند. (قابل ذکر است که توییتر در حال حاضر به‌عنوان یکی از ابزارهای آموزشی مهم هم شناخته‌ می‌شود). در نهایت باید در نظر داشت که این یک روی سکه توییتر است و ممکن است در روی دیگر نکاتی دیگر قابل مطرح کردن باشد.

در مورد این مقاله من نمی‌خوام به درستی یا غلطی‌اش اشاره کنم. به نظرم نکات جالبی در اون مطرح شده و از طرفی نقدهایی هم به اون وارده. اما این نوع نگاه به تکنولوژی برام جالب بود. تکنولوژی و فضای وب و اینترنت تاثیر بزرگی در زندگی ما داره که بخش بزرگی از این تاثیر روانی است و باید به اون توجه کرد.

جمع‌بندی موضوع این‌که ظاهرا گفته من که “توییت یک‌جور مونولوگه” براساس این مقاله جمله درستی نیست. یا اگر هم باشه، ما با یک گفتگوی درونی در صدد رفع نیازهای اجتماعی‌ خود هستیم.

پی‌نوشت: تصویر هرم مازلو را از سایت بامدادی برداشتم به این دلیل که برگردان کاملی بود.

——————————————————————————————————————————————————

این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما می‌توانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.

مشاوره شغلی به شما کمک می‌کند تا بتوانید شرایط کاری بهتری را تجربه کنید.

من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.

نمایش 0 دیدگاه
  • امیر
    پاسخ

    اصل مطلب جالب بود ولی اولین چیزی که در مورد اینجور ابزارهای اجتماعی به نظرم می‌آید همان مطلب است که می‌گویید برای رسیدن به هدف بهتر است آنها را نگوییم. فکر می‌کنم برآورده شدن برخی از نیازهای طبقات بالایی هرم مذکور با استفاده از ابزارهای امروزی راحتتر صورت می‌گیرد اما کیفیت برآورده شدن این نیازها را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در نهایت افراد قبل از رسیدن به حداکثر توان خود تهی می‌شوند!

    نکته دیگر اینکه با دیدن آخرین توییت شما، یک لحظه این تصور برایم ایجاد شد که خواجه عبداله انصاری در نارمک حوالی میدان 100 زندگی میکرده 🙂

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر نه خواجه عبداله یک کتاب داره به اسم 100 میدان و اون موقع نارمکی وجود نداشته 🙂

  • بامداد
    پاسخ

    خوب تنوع می دید به موضوعات طرح شده در سایت – یه سوال – موضوعات را برچه اساس انتخاب می کنید ؟ منظورم موضوعاتی که بهشون میپردازید ؟ و ترجیح می دید اونو به اشتراک بگذارید ؟ ملاک و مبنای خاصی دارید ؟ اقبال و توجه خوانندگان در این انتخاب موثر است ؟ و ….

  • امیر
    پاسخ

    @امیر مهرانی البته من نمی‌دانستم چنین کتابی وجود دارد (مفهوم صحبت جالب شما در مورد میدان 99 و 100 را هم درک کردم) ولی می‌دانستم که در زمان او نارمک وجود نداشت! لحن شما جالب بود.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @بامداد راستش این‌که ایده مطالب از کجا میاد مستقیم برمی‌گرده به تجربه روزانه خودم از کار، موضوع‌هایی که ذهنم رو مشغول می‌کنه و مطالعه‌هایی که انجام می‌دم. وقتی که موضوعی رو می‌نویسم از قبل می‌دونم که چه نوع مطالبی طرفدار عمومی داره و چه‌نوع مطالبی اینطور نیست. اما این موضوع باعث نمی‌شه که نوشتن رو فیلتر کنم.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر چیزی که گفتم جهت مزاح بود. این از اون جمله‌هایی بوده که باید به شکل شفاهی بیان می‌شد تا طنز موضوع معلوم می‌شد 🙂

  • امیر
    پاسخ

    @امیر مهرانی درسته! من هم بعد از اینکه کامنت دوم رو گذاشتم به این نتیجه رسید که صحبت نارمک کلاً باید شفاهی می‌بود چون جهت تلطیف فضا بود 🙂

یک نظر بدهید